گفتگو درباره واژه گزارش تخلف شاه نویسه گردانی: ŠAH شاه . (ع ص ) رجل شاه ُ البصر؛ به معنی رجل شائه البصر است ، یعنی مرد تیز بینایی . (از منتهی الارب ). ۞ واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۷۰۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۸۸ ثانیه واژه معنی شاه صنم شاه صنم . [ ص َ ن َ ] (اِخ ) نام بیابان خشکی است در حوالی خوارزم . (فهرست ). در جنوب غربی قزل چقان نواحی شمالی ترکستان روس قرار دارد. شاه علی شاه علی . [ ع َ ] (اِخ ) پسر سوم شاه شرف الدین مظفربن امیر مبارزالدین محمد. (تاریخ عصر حافظ ج 1 ص 102). رجوع به علی بن مظفر... در لغتنامه ... شاه علی شاه علی . [ ع َ ] (اِخ ) نام قریه ای است در آذربایجان که دارای معدن سرب میباشد. (یادداشت مؤلف ). شاه فیل شاه فیل . (اِخ ) دهی از دهستان میان ولایت بخش حومه ٔ شهرستان مشهد. دارای 70 تن سکنه . آب آن از قنات . محصول آن غلات است . (از فرهنگ جغرا... شاه قام شاه قام . [ م ْ / م َ ] (اِ مرکب ) لفظی است مرکب از شاه و قام (فعل ماضی عربی ) بمعنی شاه برخاست و این در وقتی گفته میشود که در شطرنج با... شاه غاز شاه غاز. (اِخ ) دهی از دهستان دهدز شهرستان اهواز. دارای 77 تن سکنه . آب آن از چشمه و قنات . محصول آن غلات است . (از فرهنگ جغرافیایی ایرا... شاه عرب شاه عرب . [ هَِ ع َ رَ ] (اخ ) حضرت محمد مصطفی صلی اﷲ علیه و آله و سلم . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). شاه غزل شاه غزل . [ غ َ زَ ] (اِ مرکب ) بهترین غزل از غزلهای شاعر. شاخص و فرد میان غزلها همچون شاه بیت که بیت ممتاز میان ابیات یک غزل است . رجوع... شاه غیب شاه غیب . [ غ ِ] (اِخ ) دهی از دهستان درزو سایه بان بخش مرکزی شهرستان لار. دارای 196 تن سکنه . آب آن از چاه و باران . محصول آن غلات است... شاه لوت شاه لوت . (اِ مرکب ) (از: شاه + لوت ، غذا) غذای ممتاز. غذای شاهوار. || روده ٔ گوسفند باشد که به گوشت و مانند آن آگنده باشد. آکنج . آگنج . عص... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۹ ۱۰ ۱۱ ۱۲ ۱۳ صفحه ۱۴ از ۷۱ ۱۵ ۱۶ ۱۷ ۱۸ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود