گفتگو درباره واژه گزارش تخلف شدن نویسه گردانی: ŠDN شدن . [ ش َ دَ ] (اِ) بره ٔ آهو. (یادداشت مؤلف ) : ز عدل و ز انصاف تو در جهان نیندیشد از شیر شرزه شدن .فرخی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱,۳۴۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۵۶ ثانیه واژه معنی ترد شدن ترد شدن . [ ت ُ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) لطیف و نرم شدن ، چنانکه گوشت را در برف یا پیاز و انجیر رنده شده خوابانند تا نرم و ترد شود و از حالت چغری ... تند شدن تند شدن . [ ت ُ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) به سختی بخشم آمدن .سخت خشمناک شدن . سخنان درشت گفتن . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). || پرشتاب و سریع شدن... تور شدن تور شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) متوحش شدن و پریدن کبوتر یا مرغی دیگر. (از یادداشتهای مرحوم دهخدا). رجوع به تور شود. تیز شدن تیز شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) برنده شدن . (ناظم الاطباء). حدید گردیدن . حدت . ذرابت . ذرب . چنانکه شمشیر و کارد و جز آن . (یادداشت بخط مرحوم د... تیغ شدن تیغ شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) روبرو شدن . (برهان ) (فرهنگ رشیدی ) (غیاث اللغات ). کنایه از روبرو شدن . (ناظم الاطباء). کنایه از روبرو شدن و ج... تار شدن تار شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) تار گشتن . تار گردیدن . تیره شدن . تاریک شدن : چنین گفت کاکنون سر بخت اوی شود تار و ویران شود تخت اوی . فردو... پیر شدن پیر شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) ۞ دیرینه سال گشتن . کلانسال گشتن . شیر شدن موی . (مجموعه ٔ مترادفات ). کافور در محاسن کشیدن . مژگان سفید کردن ... پی شدن پی شدن . [ پ َ / پ ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) قلم شدن . بریده شدن رگ عرقوب اسب یا چهارپای دیگر. رجوع به پی شود. آخر شدن آخر شدن . [ خ ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) بپایان رسیدن . برسیدن . سر آمدن . بانجام رسیدن : روز هجران و شب فرقت یار آخر شدزدم این فال و گذشت اختر و... اما شدن اما شدن . [ اُم ْ ما ش ُ دَ ] (مص مرکب ) رجوع به اُمّا شود. تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ صفحه ۶ از ۱۳۵ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود