گفتگو درباره واژه گزارش تخلف شدن نویسه گردانی: ŠDN شدن . [ ش َ دَ ] (اِ) بره ٔ آهو. (یادداشت مؤلف ) : ز عدل و ز انصاف تو در جهان نیندیشد از شیر شرزه شدن .فرخی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱,۳۴۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۵۶ ثانیه واژه معنی قروت شدن قروت شدن . [ ق ُ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) بر هم شدن . (آنندراج ).- قروت شدن صحبت ؛ بر هم شدن صحبت . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). کمربر شدن کمربر شدن . [ ک َ م َ ب ُ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) بی حس شدن کمر از کثرت رفتن یاتعبی دیگر. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). کمری شدن کمری شدن . [ ک َ م َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) شکستن یا سخت آسیب دیدن کمر. به یکی از فقرات پشت عیبی پیدا آمدن از گرانی بار برداشته . آسیبی سخت ... کلوچ شدن کلوچ شدن . [ ک ُ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) کلید شدن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به کلوچ (معنی آخر) شود. کنجه شدن کنجه شدن . [ ک ِ ج َ / ج ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) جمع شدن گوشت در خود در اثر آتش . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). کوته شدن کوته شدن . [ ت َه ْ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) کوتاه شدن . (فرهنگ فارسی معین ).- کوته شدن دست کسی از چیزی ؛ بدان دسترس نداشتن : از این راز گر ... کوچک شدن کوچک شدن . [ چ َ / چ ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) خرد شدن . || کم وسعت و کم حجم شدن . || کم وسعت و کم حجم شدن . || اندک گشتن . || موردتوهین ق... کنده شدن کنده شدن . [ ک ُ دَ / دِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) بند شدن . (غیاث ) (آنندراج ) : کنده ۞ شده پای و میان گشته کوزسوخته ٔ روغن خویشی هنوز.نظامی . کنفت شدن کنفت شدن . [ ک ِ ن ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) از تازگی وطراوت افتادن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : از دور که روی تخت دراز کشیده بود (سوسن ) م... کهنه شدن کهنه شدن . [ ک ُ ن َ / ن ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) پیر شدن . || فرسوده شدن و کارکرده شدن . (ناظم الاطباء). بِلاء. بِلی ̍. اخلیلاق . اندراس . رَثاثَ... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۶۱ ۶۲ ۶۳ ۶۴ ۶۵ صفحه ۶۶ از ۱۳۵ ۶۷ ۶۸ ۶۹ ۷۰ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود