گفتگو درباره واژه گزارش تخلف شدن نویسه گردانی: ŠDN شدن . [ ش َ دَ ] (اِ) بره ٔ آهو. (یادداشت مؤلف ) : ز عدل و ز انصاف تو در جهان نیندیشد از شیر شرزه شدن .فرخی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱,۳۴۸ مورد، زمان جستجو: ۱.۶۷ ثانیه واژه معنی معلق شدن معلق شدن . [ م ُ ع َل ْ ل َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) آویخته شدن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || برکنار شدن موقت عضوی از اعضای ادارات دولتی ا... معمور شدن معمور شدن . [ م َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) آباد شدن . آبادان گشتن : چنان معمور شد که چشم از تصاویر... آن سیر نگشتی . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1 تهر... کرخت شدن کرخت شدن . [ ک َ رَ / ک َ رِ / ک ِ رِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) سِرشدن . بی حس شدن عضوی . خدر شدن . باطل شدن حس لمس اندامی زنده خواه به علاج و ... کرپه شدن کرپه شدن . [ ک ُ پ َ / پ ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) دیرتر از موعد کاشته شدن زرع یا کشت . (یادداشت مؤلف ). کم پشت و کم بالیده شدن کشت بسبب دیر ک... کشتی شدن کشتی شدن . [ ک َ / ک ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از شناور شدن و شناوری کردن . (از برهان ) (از آنندراج ) (انجمن آرا). || کنایه از شنا کردن و د... کلان شدن کلان شدن . [ ک َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) بزرگ شدن : امیر چنان کلان شد که همه شکار بر پشت پیل کردی . (تاریخ بیهقی ).هر خردی از او شد کلان و ا... کثیف شدن کثیف شدن . [ ک َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) انبوه شدن . ستبر شدن . غلیظ شدن . || چرکین و ناپاک و پژوین گشتن . (ناظم الاطباء). قلمی شدن قلمی شدن . [ ق َ ل َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) قلمی گردیدن . نوشته شدن . رجوع به قلمی شود. کدخدا شدن کدخدا شدن . [ ک َ خ ُ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) زن گرفتن . تأهل کردن . بَضع. (یادداشت مؤلف ). شوهر شدن : چنان کودک نارسیده بجای یکی زن گزین کرد... کاری شدن کاری شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) مؤثر افتادن . تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۵۹ ۶۰ ۶۱ ۶۲ ۶۳ صفحه ۶۴ از ۱۳۵ ۶۵ ۶۶ ۶۷ ۶۸ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود