گفتگو درباره واژه گزارش تخلف شدن نویسه گردانی: ŠDN شدن . [ ش َ دَ ] (اِ) بره ٔ آهو. (یادداشت مؤلف ) : ز عدل و ز انصاف تو در جهان نیندیشد از شیر شرزه شدن .فرخی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱,۳۴۸ مورد، زمان جستجو: ۱.۹۵ ثانیه واژه معنی ناسی شدن ناسی شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) فراموش شدن . (ناظم الاطباء). || فراموشکار شدن : گرچه خفته گشت و ناسی شد ز پیش کی گذارندش در آن نسیان خ... مؤید شدن مؤید شدن . [ م ُءَی ْ ی َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) مورد تأیید آسمانی قرارگرفتن . از سوی خدا تأیید و حمایت شدن : کسی کآمد در این خلوت به یکرنگی ... مولود شدن مولود شدن . [ م َ / مُو ش ُ دَ ] (مص مرکب ) متولد شدن و زاییده شدن . (ناظم الاطباء). نابود شدن نابود شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) نیست شدن . ناپیدا شدن . (ناظم الاطباء). نابود گردیدن . فنا شدن . معدوم شدن . مضمحل گشتن . هلاک شدن . نیست گرد... موفق شدن موفق شدن . [ م ُ وَف ْ ف َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) توفیق یافتن . (ناظم الاطباء). کامیاب گشتن . توفیق اتمام کار یا نیل به آرزو پیدا کردن . دست یاف... مماس شدن مماس شدن . [ م ُ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) ساییده شدن . پیوستن ، چنانکه فاصلی در میانه نماند. || تلاقی کردن : تا تأدیه کند هوایی را که ایستاد... معنبر شدن معنبر شدن .[ م ُ عَم ْ ب َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) به عنبر آغشته شدن .عنبر آلوده شدن . معطر گشتن . خوشبو شدن : نوک کلک از شرح خلق او معنبر می شودص... معین شدن معین شدن . [ م ُ ع َی ْ ی َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) تعیین شدن . معلوم شدن : تا خادم نیکبخت معین شود. (اوصاف الاشراف ص 9). معادا شدن معادا شدن . [ م ُ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) دشمن شدن : خورشید چون به معدن عدل آمدبا فضل ز مهریر معادا شد.ناصرخسرو. معاف شدن معاف شدن . [ م ُ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) بخشوده شدن . مورد عفو واقع شدن . تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۵۸ ۵۹ ۶۰ ۶۱ ۶۲ صفحه ۶۳ از ۱۳۵ ۶۴ ۶۵ ۶۶ ۶۷ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود