گفتگو درباره واژه گزارش تخلف شدن نویسه گردانی: ŠDN شدن . [ ش َ دَ ] (اِ) بره ٔ آهو. (یادداشت مؤلف ) : ز عدل و ز انصاف تو در جهان نیندیشد از شیر شرزه شدن .فرخی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱,۳۴۸ مورد، زمان جستجو: ۲.۷۴ ثانیه واژه معنی غلبکن شدن غلبکن شدن . [ غ ُ ب َ ک َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) در تداول امروز، گرفتن جامه به میخ یا چیز نوک تیز دیگر و پاره شدن چون مثلثی که دو ضلع آن از ... غلطان شدن غلطان شدن . [ غ َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) غلطیدن . غلتیدن . رجوع به غلتیدن و غلطیدن شود : خروشید کای پهلوان سواریکی سنگ غلطان شد از کوهسار.فردو... گوهری شدن گوهری شدن . [ گ َ / گُو هََ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) باگوهر شدن . مال دار شدن . || جواهرفروش یا جواهرشناس شدن . || نژاده شدن . اصالت یافتن . (یاد... گلاویز شدن گلاویز شدن . [ گ َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) دست به یقه شدن . دست به گریبان شدن با کسی . درآویختن با کسی . رجوع به گل آویز شود. لؤلؤ شدن لؤلؤ شدن . [ ل ُءْ ل ُءْ ش ُدَ ] (مص مرکب ) به صورت لؤلؤ درآمدن : چون صدف امید میدارم که لؤلوئی شودقطره ای کز ابر لطفم در دهان افکنده... متبرم شدن متبرم شدن . [ م ُ ت َ ب َرْ رِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) آزرده شدن . به ستوه آمدن . ملول و دلگیر شدن : و گاه گاه از انواع تحکم آن حضرت متبرم شدی ... متصاعد شدن متصاعد شدن . [ م ُ ت َ ع ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) بلند شدن و برآمدن . (ناظم الاطباء) : آتش غیرت در نهاد او متصاعد شد و عزم انتقام مصمم کرد. (ترج... مچاله شدن مچاله شدن . [ م ُ ل َ / ل ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) فشرده شدن در میان مشت . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به مچاله شود. مجروح شدن مجروح شدن . [ م َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) خسته شدن . جراحت دیدن . زخم برداشتن . زخمی شدن : خوارزمشاه مجروح شده است . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص ... معلوم شدن معلوم شدن . [ م َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) دانسته شدن و واضح و آشکارشدن و هوایدا گشتن . (ناظم الاطباء). شناخته شدن : و معلوم شد که جگر بط چون ... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۸۲ ۸۳ ۸۴ ۸۵ ۸۶ صفحه ۸۷ از ۱۳۵ ۸۸ ۸۹ ۹۰ ۹۱ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود