اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شدن

نویسه گردانی: ŠDN
شدن . [ ش َ ] (ع اِ) درختی است شکوفه ٔ آن مانند شکوفه ٔ یاسمین . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱,۳۴۸ مورد، زمان جستجو: ۱.۹۹ ثانیه
وارونه شدن . [ ن َ / ن ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) واژگون شدن . معکوس شدن .
واژگون شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) سرنگون شدن . وارونه شدن . واژگونه شدن . باشگونه شدن . مقلوب گشتن . معکوس گشتن . وارون شدن . وارونه شدن . ب...
وابسته شدن . [ ب َ ت َ / ت ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) متعلق گردیدن . منوط شدن .
نوآیین شدن . [ ن َ / نُو ش ُ دَ ] (مص مرکب ) تازه و شاداب شدن . آراستگی یافتن : جهانی نوآیین شد از داد اوی گرفتند هر یک همی یاد اوی .فردوسی ...
نگونسار شدن . [ ن ِ ش ُدَ ] (مص مرکب ) نگونسار گشتن . نگونسار گردیدن . سرنگون شدن . نگون شدن . فروافتادن . به خاک افتادن . به زمین آمدن . با سر...
نمایان شدن . [ ن ُ / ن ِ / ن َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) ظاهر شدن . به نظر درآمدن . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). آشکار شدن . نموده شدن . (ناظم الاطباء)....
نصفه عمر شدن . [ ن ِ ف َ / ف ِ ع ُ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) رجوع به نصف العمر شدن شود.
از راه پرسیدن جویا شدن
قاچ قاچ شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) ترکیدن با ترکهای بسیار چون پای کسی که بسیار پابرهنه رود.
قبا تنگ شدن . [ ق َ ت َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از بی طاقت شدن و تنگی معاش باشد. (برهان ) (ناظم الاطباء) : چون قضا برسید قبا تنگ آید. (سندب...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.