اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شدن

نویسه گردانی: ŠDN
شدن . [ ش َ/ ش َ دَ ] (اِخ ) موضعی است به یمن . (منتهی الارب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱,۳۴۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۵۸ ثانیه
تنبیه شدن . [ تَم ْ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) آگاه شدن و سیاست شدن و بیدار شدن ازغفلت . (ناظم الاطباء).
تنگدل شدن . [ت َ دِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) غمگین و افسرده شدن . ملول و ناخوش شدن . تنگدل گشتن . اندوهناک شدن : ز گفتار او تنگدل شد قبادبشد تیز ...
تنقیه شدن . [ ت َ ی َ / ی ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) پاک شدن و صاف گشتن . (ناظم الاطباء). پاک شدن روده از پلیدی و قنات از گل ولای براثر تنقیه ک...
آماده شدن . [ دَ / دِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) بساختن . بسغدن . سغدن . آسغدن . بسیجیدن . سیجیدن . ساختن . شکردن . آراستن . حاضر، مهیا، مستعد، معد، مثمر، ...
اصلاح شدن . [ اِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) اصلاح گردیدن . بهبود یافتن . اصلاح پذیرفتن . اصلاح گشتن . به اصلاح آمدن . اصلاح یافتن . رجوع به اصلاح ...
اطلاق شدن . [ اِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) استعمال شدن . مثال : حیوان بر انسان هم اطلاق شود. (از فرهنگ نظام ).اطلاق شدن کلمه بر چیزی (بصورت مجه...
اعاده شدن . [ اِ دَ / دِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) دوباره به جای خود آمدن . (ناظم الاطباء). بازگردانده شدن : نشنیدنت ز عادت خود هیچ برنگشت هرچند ...
آشفته شدن . [ ش ُ ت َ / ت ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) اهیجاج .- آشفته شدن کار ؛ ایتلاخ . التباس . ارتجان .
آغشته شدن . [ غ َ / غ ِ ت َ / ت ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) آغشتن .
آکنده شدن . [ ک َ دَ/ دِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) ارتکاح ؛ آکنده شدن استخوان بمغز و تن بگوشت و خوشه بدانه و مانند آن . اکتناز.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.