اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شدن

نویسه گردانی: ŠDN
شدن . [ ش َ/ ش َ دَ ] (اِخ ) موضعی است به یمن . (منتهی الارب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱,۳۴۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۷ ثانیه
جایگیر شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) مقررشدن . استوار شدن . مستقر شدن . جاگیر شدن . || محترم بودن . درمقام عالی بودن . (ناظم الاطباء). - جایگیر ...
جراحت شدن . [ ج ِ ح َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) جراحت گردیدن . به صورت جراحت درآمدن : ازنظر افتاده ٔ یاریم و مدتها گذشت زخمهای تیغاستغنا جراحتها شد...
پیچان شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) خمان و گردان و پیچیده شدن . پیچان گردیدن . رجوع به پیچان شود. || پریشان و مضطرب و بیقرارو بی آرام شدن ...
پیشباز شدن .[ بازْ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) پیشباز رفتن : فرود آمد از تخت و شد پیشبازبپرسیدش از رنج راه دراز. فردوسی .و مردم سیستان اندر حرب پیشبا...
تاراج شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) تاراج رفتن . به غارت رفتن . به چپو رفتن . به چپاول رفتن : یک لحظه بود این یا شبی کز عمر ما تاراج شدما ...
تباهی شدن .[ ت َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) ضایع شدن . (ناظم الاطباء).- تباهی شدن کشتی ؛ به ساحل مقصود نرسیدن کشتی و این مجاز است . (آنندراج ) : ف...
تأیید شدن . [ ت َءْ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) پشتیبانی شدن . نیرومندی یافتن . رجوع به تأیید شود.
تاوان شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) سربارشدن . زحمت افزودن . دشواری بوجود آوردن : اندر این باران و گل او کی رودبر سرو جان تو او تاوان شود.مولو...
تاریخ شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) تاریخ گشتن . بزرگ و مشهور شدن . باقی ماندن نام . به غایت و نهایت بزرگی رسیدن . اشهر ناس شدن . رجوع به ت...
تافته شدن . [ ت َ / ت ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) برافروخته شدن بسبب قهر و غضب : پس چون او را بکشتند و یک چند برآمد، کسی بملک ننشست و هیچ کس ر...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.