۱,۳۴۸ مورد، زمان جستجو: ۱.۰۵ ثانیه
خداوند شدن . [ خ ُ وَ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) مَلک . مُلک . مِلک . (تاج المصادر بیهقی ). مالک شدن . صاحب شدن . || واجد امیری شدن . دارای امیری شد...
خردمرد شدن . [ خ ُ م ُ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) ریزه ریزه شدن : تهتّم ؛ خردمرد شدن دندان . (تاج المصادر بیهقی ). انفتات ؛ خردمرد شدن . (زوزنی ). تکسیر؛...
خردمند شدن . [ خ ِ رَ م َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) عقل . (دهار). تأرّب تأبّی . (تاج المصادر بیهقی ).
خریدار شدن . [ خ َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) میل بخرید چیزی کردن . موافق خرید چیزی شدن . || طالب شدن . موافق شدن . علاقه مند شدن . (یادداشت بخط مو...
خرفهم شدن . [ خ َ ف َ ش ُدَ ] (مص مرکب ) نیک و روشن فهمیدن مطلبی در اثر تکرار و بسیار گفتن آن مطلب . خوب درک کردن . مطلبی را کاملاً بر اثر ...
خجسته شدن . [ خ ُ ج َ ت َ / ت ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) مبارک شدن . فرخنده شدن . خوش یمن شدن . خوش قدم شدن .
دوتاه شدن . [ دُ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) تاه شدن . (ناظم الاطباء). روی هم خمیدن . لایی روی لای دیگر قرار گرفتن . غرض . تمغج . انقعاص ؛ دوتاه شدن ...
دورنگ شدن . [ دُ رَ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) ابلق شدن . دارای رنگی همراه رنگ دیگر گردیدن .به دو رنگ متلون شدن . (یادداشت مؤلف ) : زاغ سیه بودم...
دشخوار شدن . [ دُ خوا / خا ش ُ دَ ] (مص مرکب ) دشوار شدن . سخت شدن . صعب گشتن . استصعاب . اعتیاص . (تاج المصادر بیهقی ). اعیاء. اقذعلال . التباث ....
دستگیر شدن . [ دَ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) گیرنده ٔ دست کسی شدن . یاری ده کسی گشتن . مددکار کسی گشتن . مساعدت کننده شدن . یاریگر شدن : اگر نه گنج ...