۱,۳۴۸ مورد، زمان جستجو: ۱.۲۵ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
نواگر شدن . [ ن َ گ َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) نغمه سرائی کردن . نوازندگی کردن : نواگر شدند آن پریچهرگان نوآیین بود مهر در مهرگان .نظامی .
نشتی شدن . [ ن َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) نشت کردن . تراویدن روغن و جز آن از ظرفش . رجوع به نشت شود.
نفتی شدن . [ ن َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) به نفت آلوده گشتن . بوی نفت گرفتن .
نفله شدن . [ ن ِ ل ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) در تداول ، از میان بشدن . مردن . بی فایدتی تلف شدن . مردن نه برای مقصدی . (یادداشت مؤلف ). || نه ...
نگون شدن . [ ن ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) نگون گشتن . نگون گردیدن . به خاک افتادن . با سر به زمین آمدن .از پای درآمدن . تباه شدن . سرنگون گشتن ...
واقف شدن . [ ق ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) خبردار شدن . (آنندراج ). خبردار گشتن .مطلع شدن . دریافتن . (ناظم الاطباء). آگاه شدن . باخبرشدن . فهمیدن . مست...