اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شدن

نویسه گردانی: ŠDN
شدن . [ ش َ/ ش َ دَ ] (اِخ ) موضعی است به یمن . (منتهی الارب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱,۳۴۸ مورد، زمان جستجو: ۱.۶۴ ثانیه
گاورو شدن . [ رَ / رُو ش ُ دَ ] (مص مرکب ) تا آن حد آب دادن بزمین که درخور تخم زدن شده باشد، و آن را دم آمدن زمین نیز گویند.
گران شدن . [ گ ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) ناگوار و نامطبوع گردیدن : کنون گران شدم و سرد و نانورد شدم از آن سبب که به خیری همی بپوشم ورد. کسائ...
گشته شدن . [ گ َت َ / ت ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) رو برتافتن : از ایرانیان گر خرد گشته شدفراوان از آزادگان کشته شد. فردوسی .چو بر دست آن بنده ب...
دیوانه شدن
بیات شدن یا شب مانده شدن نان، میوه و...(به انگلیسی‌:stale)
به زمان یا مکان دیگری واگذاشته شدن؛ به فرد دیگری سپرده یا واگذار شدن.
مرعوب شدن. رجوع شود به «مرعوب گردیدن».
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.