اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شدن

نویسه گردانی: ŠDN
شدن . [ ش َ/ ش َ دَ ] (اِخ ) موضعی است به یمن . (منتهی الارب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱,۳۴۸ مورد، زمان جستجو: ۱.۱۷ ثانیه
هالک شدن . [ ل ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) فوت شدن و مردن . (ناظم الاطباء).
هاله شدن . [ ل َ / ل ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) هاله زدن . به دور چیزی گرد شدن : بیا ساقی آن رشک ماه تمام که شد هاله بر گرد آن دور جام .قاسمی ...
ایجاد تغییر در رفتار شخص به واسطه استشمام غیرمستقیم مواد مخدر یا محرک
از دست شدن. به معنى از دست رفتن است که کنایه از بیخودى و بى‌اختیارى و اضطراب کردن باشد. (فرهنگ فارسی برهان قاطع , ص61) [اَ دَ شُ‌ دَ] از دست شدن (مص م...
هام رو شدن . [ رَ / رُو ش ُ دَ ] (مص مرکب ) تمام برآمدن دندانهای خیل و بغایت قوت رسیدن آن . (یادداشت مؤلف ): تذکیه ؛ هام رو شدن ستور. (زوزن...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
از جای شدن. برخاستن، به حرکت در آمدن.
جو گیر شدن. تحت تأثیر شرایط (بخصوص شرایط زود گذر) قرار گرفتن، بی خود شدن، کم جنبگی نشان دادن. معنی این عبارت بر اساس این داده قرار دارد که تغییرات ...
کله پا شدن . [ ک َل ْ ل َ /ل ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) در تداول عامه ، یکباره مریض شدن . (فرهنگ فارسی معین ). بیخود شدن . از حال رفتن . بهم خوردن ...
لب ریز شدن . [ ل َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) ۞ فیضان . ریختن مظروف و بیشتر مایع از ظرف چون بیش از اندازه باشد.- جام صبرلبریز شدن ؛ ناشکیبا گشتن ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.