اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شیر

نویسه گردانی: ŠYR
شیر. (اِخ ) به معنی پادشاه است . نام عام امراء ختل . (یادداشت مؤلف ). یقال للملک ختل ، ختلان شاه و یقال شیر ختلان . (ابن خردادبه ص 40).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۹۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۶۳ ثانیه
شیر ایرانی (نام علمی: Panthera leo persica) یا شیر پارسی یا شیر آسیایی، زیر گونه‌ای از شیرها می‌باشد که هم اکنون تنها در هند یافت می‌شود جاییکه شیر هن...
شیر ایرانی (نام علمی: Panthera leo persica) یا شیر پارسی یا شیر آسیایی، زیر گونه‌ای از شیرها می‌باشد که هم اکنون تنها در هند یافت می‌شود جاییکه شیر هن...
نهر علی شیر. [ ن َ رِ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قصبه ٔ معمره ٔ بخش قصبه ٔ معمره ٔ شهرستان آبادان ، در 2 هزارگزی مشرق نهر قصر و 26 هزارگزی ...
شیر و خورشید. [ رُ خوَرْ / خُرْ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) نشان سابق دولت ایران . علامت ایران در قبل از انقلاب اسلامی . شکلی مرکب از شیری که...
شیر خورانیدن . [ خوَ / خ ُ دَ ] (مص مرکب ) شیر دادن به بچه و ارضاع کردن . (ناظم الاطباء). ملح : امغاد؛ شیر خورانیدن شیربچه را یا شیر خورانیدن ...
گاو نه من شیر. [ وِ ن ُه ْ م َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) (مثل ...). رجوع به گاو شود.
به کسی مطلبی را کامل توضیح دادن
تکوک شیر غران از آثار باستانی دوره هخامنشی است. این تکوک دارای یک ظرف مخروطی شکل و یک شیر است که در حال نعره کشیدن است. ظروف مجرادار شاخی شکل با سر جا...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ صفحه ۹ از ۱۰ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.