ضاری
نویسه گردانی:
ḌARY
ضاری . (ع ص ) در پی صید دونده (سگ ومانند آن ). سگ بچه ٔ دوان . (منتهی الارب ). سگ شکاری . (مهذب الاسماء) : هنگام کار در غلبه و اقتحام سباع ضاری اندر شکار. (جهانگشای جوینی ). ج ، ضواری : کلب ٌ ضار؛ سگ حریص بشکار و سگ در پی صید رونده . || خون روان . (منتهی الارب ). || سقاءٌ ضار باللبن ؛ خیک نیکوکننده ٔ شیر. || عرق ٌ ضار؛ رگ که خون آن منقطع نشود. (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۲۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
خواری و زاری . [ خوا / خا ی ُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) خواری . بدبختی . پریشان حالی .- به خواری و زاری ؛ ببدبختی و پریشانحالی : ز کاوس شاه ا...
گریه و زاری کردن . [ گ ِرْ ی َ / ی ِ وُ ک َ دَ] (مص مرکب ) گریه کردن توأم با آه و ناله . شیون کردن : و این جادوان دست بریده پیش آن جا...