ضأط
نویسه گردانی:
ḌAṬ
ضأط. [ ض َ ءَ ] (ع مص ) هر دو دوش و بازوان را حرکت دادن در رفتن . (منتهی الارب ). جنبانیدن دو دوش و تن . (منتخب اللغات ).
واژه های همانند
۳۳۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۳ ثانیه
ذأط. [ ذَءْ طْ ] (ع مص ) ذأطة. ذبح کردن . || خَوَه کردن . (تاج المصادر بیهقی ). || سخت خبه کردن چنانکه زبان خبه شده بیرون افتد. || ...
ضعط. [ ض َ ] (ع مص ) ذبح کردن . (منتهی الارب ). گلو بریدن . (منتخب اللغات ).
ظأت . [ ظَءْت ْ ] (ع مص ) خبه کردن . خفه کردن .
زأت . [ زِءْرْ ] (ع مص ) سخت خشمگین کردن کسی را. (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
ذأت . [ ذَءْت ْ ] (ع مص ) سخت خبه کردن کسی را. سخت خفه کردن ، خَوَه کردن . (تاج المصادر بیهقی ).
این واژه پارسی اوستایی است؛ ولی با اینکه شادروان دهخدا بسیار پژوهشگر بوده، چون دسترسی خوبی به واژه های اوستا نداشته، ذات را عربی داتسته. اینک به این و...
زعط. [ زَ ] (ع مص ) خبه کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) خفه کردن کسی را. (ناظم الاطباء) (ازاقرب الموارد). || بانگ کردن خر. (منتهی الارب ...
ذعط. [ ذَ ] (ع مص )سبک گلو بریدن کسی را یا عام ّ است . (منتهی الارب ).
زآط. [ زِ] (ع مص ) سخت بانگ و خروش کردن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ). || (اِ) زنگله ای است که بر اسب و شتر آویزند. (منتهی...
این واژه در سنسکریت دهاتو dhātu (پایه، عنصر، عنصر اولیه، جوهر، ماده ی نخستین) و در اوستایی ذاته żāta بوده است با همان معنی سنسکریت؛ و واژه های: نیذاته...