اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ضدن

نویسه گردانی: ḌDN
ضدن . [ ض َ ] (ع مص ) اصلاح کردن و آسان گردانیدن چیزی را. (منتهی الارب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۸۶۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۵۸ ثانیه
چخماق زدن . [ چ َ زَ دَ ] (مص مرکب ) چخماخ زدن . چقماق زدن . سنگ چخماق زدن . آتشپرک زدن . دو پاره سنگ یاپاره ٔ سنگ و آهنی را بیکدیگر زدن ، ...
تمثیل زدن . [ ت َ زَ دَ ] (مص مرکب ) تشبیه دادن . (آنندراج ،در ذیل تمثیل ). مثال زدن . نمونه آوردن : دین و دل را میدهی بر باد تا دم می زنی ...
تنوره زدن . [ ت َ رَ / رِ زَ دَ ] (مص مرکب ) چرخ زدن و گرد گشتن و حلقه بستن ، چنانکه گردباد تنوره می زند. (آنندراج ). گرد چیزی گرد آمدن : هز...
جاروب زدن . [ زَ دَ ] (مص مرکب ) جاروب کردن . جاروب کشیدن .جارو زدن . رجوع به جاروب کردن و جاروب کشیدن شود.
چاشنی زدن . [ زَ دَ ] (مص مرکب ) چیزی از ترشی یا شیرینی در طعام ریختن تا طعم میخوش آرد. ترش و شیرینی معاً به خورش زدن چون سرکه و قند یا ...
چارچار زدن . [ زَ دَ ] (مص مرکب ) هرزه و پوچ گفتن . (آنندراج ). بیهوده گفتن . (ناظم الاطباء).
چارضرب زدن . [ ض َ زَ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از ریش وبروت و دو ابرو تراشیدن . (آنندراج ). || آئین قلندران نامقید است ، گویند فلانی چارضرب زد...
چاتمه زدن . [ م َ / م ِ زَ دَ ] (مص مرکب ) ۞ چند تفنگ را به شکل چاتمه در محلی گذاشتن . از چند تفنگ تشکیل چاتمه دادن . چند قراول یا نگهبان...
جوانه زدن . [ ج َ ن َ / ن ِ زَ دَ ] (مص مرکب ) شاخ تازه از درخت رُستن . شاخ تر برآوردن درخت . رجوع به گیاه شناسی گل گلاب شود.
ترکمون زدن (به‌کسی) = ضایع کردن (کسی به‌خصوص جلو دیگران) در حد (مجازاً) به‌هیکل (او) نجاست پاشیدن، تغوط [ت َ غ َوْ وُ] کردن (به‌او).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.