طاهر
نویسه گردانی:
ṬAHR
طاهر. [ هَِ ] (اِخ ) ابن عبدالرحمن بن اسحاق بن ابراهیم بن سلمة الضبی مولاهم کنیه ٔ وی ابوالقاسم است . پدرش در بغداد قاضی بود. وی از علی بن جعد، و علی بن مدینی ، روایت دارد. عبدالصمدبن علی الطستی ، و سلیمان بن احمد الطبرانی از او روایت کنند. خبر داد ما را ابوالقاسم الحسن بن الحسن بن علی بن المنذر القاضی خبر داد ما را عبدالصمدبن علی الطستی ، خبر داد ما را طاهربن عبدالرحمن بن اسحاق القاضی از علی بن الجعد، از ابویوسف از عبداﷲبن علی ، از ابواسحاق ، از عمروبن مرة از عبداﷲبن سلمة، از علی علیه السلام که گفت : رسول خدای صلی اﷲ علیه و آله و سلم فرمود: یا علی آگاه باش ، می آموزم ترا کلماتی که اگر بدان کلمات متکلم شوی و ترا به اندازه ٔ ذرات هوا خطایا باشد، خدای تعالی ترا خواهد آمرزید. آنگاه این کلمات را به علی علیه السلام آموخت :
لااله الااﷲ العظیم ، لااله الااﷲ الحلیم الکریم ، سبحان اﷲ و لااله الااﷲ رب العرش العظیم ، الحمدﷲ رب العالمین . (تاریخ خطیب ج 9 ص 356).
واژه های همانند
۱۸۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۵ ثانیه
طاهر جغتائی . [ هَِ رِ ج ُ غ َ ] (اِخ ) امیر ابوالمظفر ملک طاهربن ابوالفضل محمد محتاج چغانی . رجوع به طاهربن ابوالفضل و ابوالمظفر... و مجمعالف...
طاهر نائینی . [ هَِ رِ ] (اِخ ) یکی از شعراء فارسی زبان و از اهالی قصبه ٔ نائین تابع اصفهان بوده است در آتشکده ٔ آذر، و قاموس الاعلام ، این ب...
طیب و طاهر. [ طَی ْ ی ِ ب ُ هَِ ] (ترکیب عطفی ، ص مرکب ) از اتباع است . پاک و پاکیزه .
طاهر همدانی . [هَِ رِ هََ م َ ] (اِخ ) مشهور به باباطاهر عریان . ازخاک پاک همدان بوده . او در آن ولایت به دیوانگی شهرت نموده بلی اوست دیوان...
طاهر مستوفی . [ هَِ رِ م ُ ت َ ] (اِخ ) رئیس دیوان استیفاء دربار غزنوی بود. و بعد از عزل احمدبن حسن میمندی ، بوزارت نامزد شد، اما سلطان محمود ...
طاهر قزوینی . [ هَِ رِ ق َزْ ] (اِخ ) طاهربن حاتم بن ماهویه ٔ قزوینی . او راست : کتاب الحدیث که نجاشی به چهار واسطه از آن روایت کرده است . (...
طاهر قزوینی . [ هَِ رِ ق َزْ ] (اِخ ) مؤلف تذکره ٔ حزین آرد: وحیدالزمان میرزا طاهر علیه الرحمه یگانه ٔ روزگار و از غایت اشتهار بی نیاز از تعریف ...
طاهرقزوینی . [ هَِ رِ ق َزْ ] (اِخ ) معروف به «کاکاطاهرا» از اوباش ، و باطناً مردی آدمی معاش ، لکن به هجو مایل . طبعش خالی از متانتی ، و اسمش ...
طاهر کاشانی . [ هَِ رِ ] (اِخ ) معروف به شاه طاهر کاشانی فرزند رضی الدین اسماعیلی . حسین شاگرد محقق خضری مؤلف کتاب (الحیدریة) فی شرح الجع...
طاهر دزفولی . [ هَِ رِ دِ ] (اِخ ) سیدمحمد طاهربن سید اسماعیل موسوی دزفولی متوفی به سال 1314 هَ . ق . در نجف . وی از شاگردان علامه ٔ انصاری ...