طل
نویسه گردانی:
ṬL
طل . [ طَل ل ] (ع مص ) دیرداشت وام . امروز و فردا کردن غریم خود را. (منتهی الارب ). || کمی شیر ناقة. (منتهی الارب ). کم شدن شیر ناقه . (منتخب اللغات ). || سخت راندن شتران را. (منتهی الارب ). || تر شدن زمین از شبنم . تر کردن شبنم زمین را. (منتخب اللغات ). باران رسیده شدن زمین . || رایگان شدن خون مقتول یا خون قصاص ناگرفته . (منتهی الارب ). قصاص ناگرفتن خون را. (منتهی الارب ). باطل شدن خون . (تاج المصادر). باطل و هدر کردن خون . (منتخب اللغات ). باطل کردن خون . (تاج المصادر). || کم کردن حق کسی را و ناچیز گردانیدن . || اندودن . || بازداشتن کسی را. (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۹۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۷۵ ثانیه
چاه تل . [ ت َ ] (اِخ ) مؤلف مرآت البلدان نویسد: «قریه ای است از قرای تنگستان از بلوکات فارس ». (از مرآت البلدان ج 4 ص 132).
قلعه تل . [ ق َ ع َ ت َ ] (اِخ ) قصبه ٔ مرکزی دهستان قلعه تل بخش جانکی گرمسیر شهرستان اهواز، واقع در 12هزارگزی شمال باغ مالک ، کنار راه اتو...
قلعه تل . [ ق َ ع َ ت َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان جاوید بخش فهلیان و ممسنی شهرستان کازرون ، واقع در 12هزارگزی خاور فهلیان و 3هزارگزی ...
تل منس . [ ت َل ْ ل ُ م َن ْ ن َ ] (اِخ ) قلعه ای به شام نزدیک معرةالنعمان . (از معجم البلدان ).
تل بندی . [ ت َ ب َ ] (اِخ ) دهی از دهستان بویراحمد سردسیر است که در بخش کهکیلویه ٔ شهرستان بهبهان واقع است و 150 تن سکنه دارد. (از فرهنگ ج...
تل بیز. [ ت ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان جره که در بخش مرکزی شهرستان کازرون واقع است و 140 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7...
تل سرخ . [ ت ُ س ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان کام فیروز است که در بخش اردکان شهرستان شیراز واقع است و290 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ای...
تل سنگ . [ ت ُ س َ ] (اِخ ) دهی از دهستان دیر است که در بخش خورموج شهرستان بوشهر واقع است و188تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7...
تل آباد. [ ت َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بالا ولایت که در بخش حومه ٔ شهرستان کاشمر واقع است و 416 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران...
قلعه تل . [ ق َ ع َ ت َ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای بخش جانکی گرمسیر شهرستان اهواز است . این دهستان بین دهستانهای ابوالعباس ، باغ ملک و ج...