طمام
نویسه گردانی:
ṬMAM
طمام . [ طَ م ِ ] (اِخ ) شهری است بنزدیکی حضرموت و آنجا کوهی است بلند و گویند بر چکاد آن شمشیری نهاده شده است ، چون آدمی بسوی آن نگرد یا دست بدان یازد باکی نبود اما چون آهنگ بردن آن کند از همه جانب سنگسار شود تا آنگاه که شمشیر ازدست فروگذارد. یاقوت پس از نقل این داستان گوید که این حکایت از اکاذیب است و من آن را محض یادآوری مسائل شگفت انگیزی که آورند یاد کردم . (معجم البلدان ).
واژه های همانند
۵۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
تمام و کمال . [ ت َ م ُ ک َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) تمام کمال . تمام و کامل . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا): قرض خود را تمام و کمال پرداخت ....
تمام گردیدن . [ ت َ گ َ دَ ] (مص مرکب ) تمام شدن . تمام گشتن . کامل شدن . بی نقص گردیدن . بی کم و کاست شدن : ورای قنوج را ملک تمام نگردد...
اسطرلاب تمام . [ اُ طُ ب ِ ت َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) بیرونی گوید: اسطرلاب تمام آن بود که مقنطراتش کشیده باشد از افق تا سمت الرأس نود م...
اصطرلاب تمام . [ اُ طُ ب ِ ت َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به اصطرلاب تام و اسطرلاب تام و اسطرلاب تمام شود.
گرم تمام ده . [ گ َ ت َ دِه ْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان نهبندان بخش شوسف شهرستان بیرجند واقع در 43 هزارگزی شمال خاوری شوسف و 3 هزارگزی خ...
کار تمام کردن . [ ت َ ک َ دَ ](مص مرکب ) فیصله دادن امر. به انجام رساندن کار. - کار کسی را تمام کردن ؛ او را گرفتار ساختن : از یک نگه که...
کار تمام ساختن . [ ت َ ت َ ] (مص مرکب ) کار تمام کردن . رجوع بهمین لغت شود.- کار کسی یا جانوری را تمام ساختن ؛ او را کشتن .
مردی برای تمام فصول (به انگلیسی: A Man for All Seasons)، نام فیلمی است ساختهٔ فرد زینمان که زندگی سِر تامس مور، حقوقدان و سیاستمدار سرشناس سدهٔ ۱۶ میل...
افلاسنامه تمام کردن . [ اِ م َ / م ِ ت َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) اظهار بی چیزی و ورشکست شدن کردن . (ناظم الاطباء).
ابن تمام الدهقان الکوفی . [ اِ ن ُ ت َم ْ ما مِدْ دِ نِل ْ ] (اِخ ) ابوالحسن محمدبن علی بن الفضل بن تمام الدهقان . اصلاً ایرانی و کتاب فضائل ...