طوس
نویسه گردانی:
ṬWS
طوس . [ طَ ] (ع اِ) ماه . (منتهی الارب ) (منتخب اللغات ). || (اِمص ) خوبی و تازگی چهره بعدِ بیماری . (منتهی الارب ). خوبی رو وتازگی آن بعد از رستن از بیماری . (منتخب اللغات ). || (مص ) خوبرو شدن . || پاسپر کردن . (منتهی الارب ). زیر پای مالیدن . (منتخب اللغات ).
واژه های همانند
۳۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
جامع طوس . [ م ِ ع ِ ] (اِخ ) مسجدی است در طوس . این جامع را حسن بن علی بن اسحاق ملقب به نظام الملک وزیر آلب ارسلان و ملکشاه سلجوقی بنا کر...
طوس نوذر. [ س ِن َ ذَ ] (اِخ ) رجوع به طوس (پسر نوذر) و توس شود.
اپی نی طوس . [ اِ ] (اِخ ) از مؤمنان مسیحی در رومیه که پولس حواری او را زنده گردانید و ویرا دوست خود خطاب میکرد. (قاموس کتاب مقدس ).
دانای طوس . [ ی ِ ](اِخ ) فردوسی طوسی . (شرفنامه ) (برهان ) : سخنگوی پیشینه دانای طوس که آراست روی سخن چون عروس .نظامی .
دانای طوس . [ ی ِ ] (اِخ )خواجه نصیرالدین طوسی . (برهان ) (لغت محلی شوشتر).
جزیره ٔ طوس . [ ج َ رَ ی ِ ] (اِخ ) اندر اقیانوس مغربی و اندر شمال این جزایر برطانیه . درازاء او صد فرسنگ است . ازو یک آب بزرگ بگشاید وبر خشک ...
محمود افشارطوس (مقتول ۲ اردیبهشت ۱۳۳۲) پسر حسینخان شبل السلطنه معروف به باشی برادر مادری مهدیقلی خان مجد الدوله که در سال ۱۳۳۱ خورشیدی از طرف دکتر محم...
شناسنامه
توسکا Betulaceae :تیره
Betula pendula –B.verrucosa ehrh :نام لاتین
Silver birch – Lady birch tree :نام انگلیسی
توس - غان :نام فارسی
شجره...
توس . (اِ) درختی است و در دره های فرعی رودخانه ٔ کرج است . نام این درخت دردره ٔ شهرستانک ، توس است و آن را سندر، غان ، غوش ، غوشه ، تیس و ...
توس . (اِ) سلامتی . (ناظم الاطباء). رجوع به توس کردن و توس نمودن شود.