طه
نویسه گردانی:
ṬH
طه . [ طا ها ] (اِخ ) الاسکندری . وی آموزگار علوم عربی در مدرسه ٔ خلیل آغا درقاهره ٔ مصر و از خدام مقام حضرت ابراهیم علیه السلام واقع در مصر بوده است . او راست المقاصد الوفیة فی قواعد علم العربیه ، این کتاب بجمله ٔ: صرف اللهم (ظ: صرف ُ الهم ّ نحو حمداﷲ) من اعظم النعم آغاز شده و در مصر بطبع رسیده است . (معجم المطبوعات ج 2 ستون 1223).
واژه های همانند
۹۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۷ ثانیه
شیخ سید طه کمالی زاده نقشبندی
1-تاریخچه زندگی وسلسله نسب:
شیخ شهاب الدین سید طه کمالی زاده نقشبندی فرزند شیخ سید علاءالدین حسینی نقشبندی از دودمان ش...
طح . [ طَح ح ] (ع مص ) گُستردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || به پاشنه خراشیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (تاج المصادر بیهقی ). || مالیدن ...
ته . [ ت َه ْ ] (اِ) زیر و پایین را گویند. (برهان ) (ناظم الاطباء) : ز شرم دایه سر در ته فکنده زبان بسته ز پاسخ ، لب ز خنده . (ویس و رامین )....
ته . [ ت ُه ْ ] (اِ) تفو را گویند که آب دهن است و آب دهن انداختن را هم گفته اند. (برهان ) (از آنندراج ). تف و آب دهن . (ناظم الاطباء). رجوع...
ته . [ ت ِه ْ ] (ص ) تهی و خالی . (ناظم الاطباء).
ته . [ ت َه ْ ] (اِ) نامی است که در شمیرانات و اطراف طهران به درخت داغداغان دهند. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به تاو در جنگل شناسی س...
ته . [ ت ِه ْ/ ت ِ هَِ ] (ع اِ اشاره ) مانند ذِه و یا ذِه ِ کلمه ٔاشاره به مؤنث است ؛ یعنی این زن . (ناظم الاطباء).
ته ته . [ ت َه ْت َه ْ ] (ص ) افزوده شده و انبوه شده . (ناظم الاطباء).
ته ته . [ ت ُه ْ ت ُه ْ ] (ع اِ صوت ) کلمه ای است که شتران را بدان زجر کنند و سگان را خوانند. || حکایت لکنت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء)...
ته چک . [ ت َه ْ چ ِ ] (اِ مرکب ) آن قسمت از دسته چک که پس از جدا کردن چک باقی ماند وشماره ٔ چک صادرشده و مبلغ و تاریخ صدور آن و جز اینها ...