عاب
نویسه گردانی:
ʽAB
عاب . (ع اِ) آهو. عیب . (منتهی الارب ) (آنندراج ). رجوع به عیب شود.
واژه های همانند
۴۸۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۶ ثانیه
آب شیب . (اِ مرکب ) رهگذر آب با شیب بسیار. و خود آن آب را نیز گویند.
آبتاز. یا سونامی، یک خیزاب (موج) بسیار بزرگ دریایی است و آن برایند یک زمینلرزه و یا فوران آتشفشانی در زیردریا است. آبتازها معمولا دارای نیروی بسیا...
نیل آب . (اِ مرکب ) آب نیل . رجوع به نیلاب شود : چو گلنارگون کسوت آفتاب کبودی گرفت از خم نیل آب .نظامی .
هری آب . [ هَُ ] (اِخ ) دهی از دهستان کاکاوند بخش دلفان شهرستان خرم آباد که در 8هزارگزی باختر راه شوسه ٔ خرم آباد به کرمانشاه واقع و دارای ...
هفت آب . [ هََ] (اِ مرکب ) هفت دریا. (یادداشت مؤلف ) : نه به هفت آب که رنگش به صد آتش نرودآنچه با خرقه ٔ زاهد می انگوری کرد. حافظ.- هفت آ...
آب منی انسان که هنگام استمناء کردن بیرون می آید
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
آب زی یا آبزی = حیوانات آبی . زیست آبی
آب مال = نگهبان آب . مسؤول آب
یکی از مناطق اهواز میباشد