اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عاطش

نویسه گردانی: ʽAṬŠ
عاطش . [ طِ ] (ع ص ) آنکه تشنه بود. (منتهی الارب ) (آنندراج ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۳۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
تبادل عربی است و پارسی آن ویگور (کردی: وه گور) است و با واژه ی آتش بهتر است بگوییم و بنویسیم: ویگورآتش
چهارشنبه سوری در گویش تاجیک؛ آتش پَرَک از آئینهای نوروزی در تاجیکستان است. سه مشعل از چوب درخت سرو روشن می‌شود و مردم، به خصوص جوانان و دختران از بالا...
بازی کننده با آتش
أتش افشان : کوه آتش فشان، کوهی که از دهانۀ آن آب سیه وآتش خاکستر سوزان بیرون جهد. برکان.
گونه‌ای بیمار روانی‌ که با آتش زدن اشیأ و مکانها به سر خوشی‌ می‌رسد، (به انگلیسی‌:pyromaniac)
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
کُشتن آتش. خاموش کردن آتش یاشعله و جز آن. اطفاء آتش. نشاندن آتش. خوابانیدن آتش. خسبانیدن آتش. نابود کردن و از بین بردن آتش. راحت کردن چراغ و شمع. خسبا...
آتش نعل . [ ت َ ن َ ] (ص مرکب ) تندرو (اسب ).
آتش نفس . [ ت َ ن َ ف َ ] (ص مرکب ) پُرشور : آتش نفسان قیمت میخانه شناسندافسرده دلان را به خرابات چه کار است ؟عمعق .
آتش وار. [ ت َ ] (ص مرکب ) مانند آتش . زود بالاگیرنده و زود فرونشیننده : اسکندر مردی بود که آتش وار سلطانی وی نیرو گرفت و بر بالا شد روزی چن...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ صفحه ۶ از ۱۴ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.