عب
نویسه گردانی:
ʽB
عب . [ ع َب ب ] (ع مص ) آب خوردن یا جرعه جرعه خوردن آن یا پی درپی خوردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (غیاث اللغات ) (اقرب الموارد). || به دهان خوردن آب از جوی . (منتهی الارب ). || آواز کردن دلو وقت آب گرفتن در چاه . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ). || دراز و انبوه شدن گیاه . (منتهی الارب ). || بالا رفتن و بسیار شدن موج دریا. (از اقرب الموارد). پرتو خورشید. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || (اِ) اسم است سرما را. (از اقرب الموارد).
واژه های همانند
۴۸۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۹ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
چشمه ٔ آب گرم لاریجان . [ چ َ َم ی ِ ب ِ گ َ م ِ ] (اِخ ) مؤلف مرآت البلدان نویسد: چشمه ای است واقع در آبادی گرماب سر که فاصله ٔ این چشمه ...
خشت خشک بر آب افکندن . [ خ ِ ت ِ خ ُ ب َ اَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) کردن بدی و کاری که اصلاح آن میسر نباشد. (یادداشت بخط مؤلف ) : بدانست بهرا...
سفره آب زیرزمینی یا آبخوان به لایه یا منطقه قابل نفوذی در زیر سطح زمین گفته میشود که آب در آن میتواند جریان یابد. آبخوان همچنین باید قابلیت آبدهی خو...
آب آشامیدنی مردم قدیم کرمان، به دلیل وجود آب های سطح الارضی ، از طریق قنات ها و چاه ها تامین می شد. قنات ها در مسیر خود تنها از بعضی محل ها و منازل عب...
=== عنوان خود را اینجا وارد کنید... آذر