اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عجائب

نویسه گردانی: ʽJAʼB
عجائب . [ ع َ ءِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ عجیب . (شرح قاموس ) (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به عجیب شود. و فارسیان گاه بمعنی مفرد استعمال میکنند مثل ریاض و حور و ابدال :
ز خون دیده و لخت جگر رنگین شبی دارم
نمی دانم چه می خواهم عجائب مطلبی دارم .

جلال اسیری (از آنندراج ).


یافت گر دیوانه ای جامی عجب از بهر چیست
از عجائب های دوران دیو را خاتم رسد.

نظیری نیشابوری (از آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۱ ثانیه
عجایب . [ ع َ ی ِ ] (ع ص ، اِ) عَجائب . شگفتیها : کسی کاین پر عجایب صنع و قدرت را نمی بیندسزد گر مرد بینا جز که نابیناش نشمارد. ناصرخسرو.دیدن ...
تن عجایب . [ ت َ ع َ ی ِ ] (ص مرکب ) دارای شکل زیبا و شگفت . (ناظم الاطباء).
عجایب نامه آثار شفاهی و نوشتاری ایرانی، آکنده از خیال پردازی و خلق تصاویر غریب متعلّق به موجودات یا اشیای گوناگون است. مثل : غول چراغ جادو، قالیچه ...
آدمی به این بد ذاتی نوبر است
عجایب هفتگانه طغرل طهما...
کتابی به فارسی از ابوالمؤید بلخی در سده ی چهارم.
عجایب‌المخلوقات از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد برای کتاب دیگری با همین نام، عجایب‌المخلوقات (زکریای قزوینی) را ببینید. عجایب‌المخلوقات و غرایب‌الموجودات...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.