اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عرام

نویسه گردانی: ʽRʼM
عرام . [ ع ُ ] (ع اِ) استخوان گوشت از وی باز کرده . || درخت پوست رفته . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). درخت خائیده . || آنچه بر افتد از پوست . (منتهی الارب ). || برگ عوسج . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). ماسقط من قشر العوسج . || (اِمص ) شوخی . || بدخوئی . (منتهی الارب ). الشراسة و الاذی . (از اقرب الموارد). || نشاط و شادمانی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || بسیاری . || عرام الرجل ؛ حدت و اشتداد مرد. (ناظم الاطباء). || عُرام الجیش ؛ تیزی و سختی لشکر. (از اقرب الموارد) || (مص ) شدید و سخت گردیدن . || شوخ شدن . (منتهی الارب ). || شوخی کردن کودک . (المصادر).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
آرام ناهارائیم . (اِخ ) (بمعنی شام میان دو شط) نام باستانی که به بین النهرین میداده اند. الجزیره .
فهرست بزرگترین جزایر اقیانوس آرام جزایر اقیانوس آرام، با مساحت بیشتر از ۱۰٬۰۰۰ کیلومتر نام مساحت (کیلومتر2) کشور/کشورها جمعیت تراکم جمعیت منطقه زیر من...
نظام افسری کاشانی ابراهیم امین سبحانی احمد آرام ردیف: ۱۴۸ شماره :۹ احمد آقایی اردشیر افشین‌راد امیر آشنا امیرهوشنگ آذر بهمن الماسی جمشید اردلا...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ صفحه ۵ از ۵ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.