عز
نویسه گردانی:
ʽZ
عز. [ ع ِزز ] (اِخ ) قلعه ای است به روستای بردعة. (منتهی الارب ). قلعه ای است در رستاق بردعة از نواحی اَران . (از معجم البلدان ).
واژه های همانند
۲۰۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۰ ثانیه
خارج از موضوع حرف زدن . [ رِ اَ م َ ح َ زَ دَ ] (مص مرکب ) در ضمن محاوره مطالبی گفتن که بموضوع بحث ارتباطی ندارد. پرت صحبت کردن . حرفهای...
به حالتی گفته میشود که کسی در تلاش برای کسب سود زیاد، ناگهان دچار خسران و ضرر شدیدتری میشود
در مناطق غربی کشور حلوای کم ارزشی از نظر بها می پزند که تنها برای پر کردن شکم از شر گرسنگی می خورد و بس.
بنابراین اگر آدمی از شدت گرسنگی در حال مرگ...
گردن از مو باریکتر داشتن . [ گ َ دَ اَ ت َ ت َ ] (مص مرکب ) کنایه از عذر و کراهت نداشتن در قبول آنچه گویند. مطیع بودن . منقاد بودن : در طینت ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
اعتراض کلام قبل از اتمام . [ اِ ت ِ ض ِ ک َ ق َ اَ اِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب )صاحب حدائق السحر آرد: این عمل را ارباب صناعت حشو نیز خوانند و...
پای کسی را از جائی بریدن . [ ی ِ ک َ اَ ب ُ دَ ] (مص مرکب ) آمد و شد وی را از آنجا منقطع کردن .
بخش اعظم رابطه ایرانیان و اعراب به وجود دولت ((حیره))مربوط مى شود. ((حیره))شهرى در کرانه فرات در یک فرسخى جنوب کوفه بود. واژه ((حیره))واژه اى سریانى ب...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
در سدۀ 4ق/10م امپراتوری بیزانس، میراثخوار فرهنگ یونان، توانست پس از چند سده عقبنشینی در برابر مسلمانان، نخستینبار برخی از نقاط مسلمان شده را به چنگ...