اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عطار

نویسه گردانی: ʽṬAR
عطار. [ ع َطْ طا ] (اِخ ) (ابوحمزه ٔ...) تابعی است . و رجوع به ابوحمزه ٔ عطار در همین لغت نامه و اللباب فی تهذیب الانساب ج 2 ص 141 شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۲ مورد، زمان جستجو: ۱.۳۹ ثانیه
عطار. [ ع َطْ طا ] (اِخ ) لقب فریدالدین ابوحامد محمدبن ابی بکر ابراهیم بن اسحاق عطار نیشابوری ، شاعر و عارف مشهور ایرانی در قرن ششم و آغاز قر...
عطار. [ ع َطْ طا ] (اِخ ) لقب محمدبن حسن بن مقسم بن یعقوب عطار، از قراء مدینة السلام در قرن چهارم هجری است . رجوع به ابن مقسم در همین لغ...
عطار. [ ع َطْ طا ] (اِخ ) لقب محمدبن حسین عطار حلبی دمشقی ، ریاضیدان قرن سیزدهم هجری است . وی به سال 1177 هَ . ق . در دمشق متولد شد. سپس ب...
علی عطار. [ ع َ ی ِ ع َطْطا ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن داودبن سلمان بن سلیمان عطار دمشقی شافعی . در المختصر نووی لقب او علاءالدین و کنیه اش اب...
ابن عطار. [ اِ ن ُ ع َطْ طا ] (اِخ ) ابوالخیر مسیحی بن ابی البقا. طبیب نصرانی نیلی . او بزمان ناصر خلیفه ٔ عباسی میزیسته و طبیب مخصوص خلیفه ...
ابن عطار. [ اِ ن ُ ع َطْ طا ] (اِخ ) ابوالقاسم . ادیب و شاعر اندلسی اشبیلی ، معاصر با فتح بن خاقان مؤلف قلائدالعقیان .
ابن عطار. [ اِ ن ُ ع َطْ طا ] (اِخ ) ابوعبداﷲ قرطبی . شاعر. اکثر عمر خویش بسیاحت بلاد گذرانیده و چندی در تونس بوده است .
حسن عطار. [ ح َ س َ ن ِ ع َطْ طا ] (اِخ ) ابن محمد مصری شافعی شیخ جامع ازهر، مکنی به ابوالسعادات . درگذشته ٔ 1250هَ . ق . او راست : حاشیه بر جو...
حسن عطار. [ ح َ س َ ن ِ ع َطْطا ] (اِخ ) رجوع به حسن بن زیاد و حسن همدانی شود.
حسن عطار. [ ح َ س َ ن ِ ع َطْ طا ] (اِخ ) رجوع به تاج الدین شود.
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۵ ۳ ۴ ۵ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.