گفتگو درباره واژه گزارش تخلف علی نویسه گردانی: ʽLY علی . [ ع ُ ] (اِ) ممال عُلی ̍ در فارسی . رجوع به عُلی ̍ شود : جمال حسن معالی ابوالحسن طاهرکه از ثری اثر قدر اوست تا به علی .ادیب صابر. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۳.۱۰ ثانیه واژه معنی علی علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمد بکری . رجوع به علی بکری (ابن محمد...) شود. علی علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمد بناکتی (سیدنظام الدین ...). عارف نیمه ٔ دوم قرن هفتم هجری . رجوع به علی بناکتی شود. علی علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمد بیاعی . رجوع به علی بیاعی شود. علی علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمد ترمذی ، مکنّی به ابوالحسن و مشهور به منجیک . شاعر مشهور. رجوع به منجیک ترمذی شود. علی علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمد تمیمی مغربی اشعری قسنطینی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی تمیمی شود. علی علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمد تهرانی . رجوع به علی کنی (تهرانی ) شود. علی علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمد تیتلاوی . رجوع به علی تیتلاوی شود. علی علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمد جرجانی ادریسی . او راست : تاریخ جرجان . و نیز رجوع به ادریسی (علی بن محمدبن ...) و جرجانی شود. علی علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمد جزار، مکنّی به ابوالحسن و ملقّب به نورالدین . رجوع به علی جزار شود. علی علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدجعفر استرآبادی تهرانی . رجوع به علی استرآبادی شود. تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱۴۳ ۱۴۴ ۱۴۵ ۱۴۶ ۱۴۷ صفحه ۱۴۸ از ۵۷۹ ۱۴۹ ۱۵۰ ۱۵۱ ۱۵۲ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود