گفتگو درباره واژه گزارش تخلف عم نویسه گردانی: ʽM عم . [ ع َم م ] (ع مص ) ۞ فراگرفتن و شامل شدن : عم القوم بالعطیة؛ بخشش و عطیه ٔ او همه ٔ آن قوم را فراگرفت و شامل شد. (ازاقرب الموارد) (از المنجد). و رجوع به عُموم شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۷۳۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۱ ثانیه واژه معنی ام کبشة ام کبشة. [ اُم ْ م ِ ک َ ش َ ] (اِخ ) حلیمه دختر ابوذؤیب عبداﷲ سعدیه . دایه ٔ رسول اکرم بود. (از امتاع الاسماع ص 5). و رجوع به حلیمه ... شود. ام کبشة ام کبشة.[ اُم ْ م ِ ک َ ش َ ] (اِخ ) قضاعی . از زنان صحابی بوده . رجوع به الاصابة فی تمییز الصحابة ج 8 ص 270 شود. ام کتاب ام کتاب . [ اُم ْ م ِ ک ِ ] (ع اِ مرکب ) رجوع به ام الکتاب شود. ام کثیر ام کثیر. [ اُم ْ م ِ ک َ ] (ع اِ مرکب ) رخمه . کرکس . (از المرصع). ام کثیر ام کثیر. [ اُم ْ م ِ ک َ ] (اِخ ) دختر زید انصاری . از زنان صحابی بوده . رجوع به الاصابة فی تمییز الصحابة ج 8 ص 270 شود. ام نعامة ام نعامة. [اُم ْ م ِ ن َ م َ ] (ع اِ مرکب ) فلات . بیابان . (از المرصع). نعامة به معنی مفازه است . رجوع به نعامة شود. ام نبیط ام نبیط. [ اُم ْ م ِ ن َ ] (اِخ ) از زنان صحابی بود و حدیثی از او نقل شده است . رجوع به الاصابة فی تمییز الصحابة ج 8 ص 285 شود. ام ندبة ام ندبة. [ اُم ْ م ِ ن ُ ب َ ] (اِخ ) زن بدربن حذیفة. از زنان شاعر عرب که به دلاوری و نفوذ کلمه متصف بوده است . و رجوع به ریحانة الادب ج ... ام مسلم ام مسلم . [ اُم ْ م ِ م ُ ل ِ ] (اِخ ) کنیه ٔ دو تن از زنان صحابی بوده . رجوع به الاصابة فی تمییز الصحابة ج 8 ص 280 شود. ام نادی ام نادی . [ اُم ْ م ِ ] (ع اِ مرکب ) داهیه . (از المرصع) ۞ . تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۳۱ ۳۲ ۳۳ ۳۴ ۳۵ صفحه ۳۶ از ۷۴ ۳۷ ۳۸ ۳۹ ۴۰ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود