گفتگو درباره واژه گزارش تخلف عم نویسه گردانی: ʽM عم . [ ع َم م ] (ع مص ) ۞ فراگرفتن و شامل شدن : عم القوم بالعطیة؛ بخشش و عطیه ٔ او همه ٔ آن قوم را فراگرفت و شامل شد. (ازاقرب الموارد) (از المنجد). و رجوع به عُموم شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۷۳۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۱ ثانیه واژه معنی ام مطاع ام مطاع . [ اُم ْ م ِ م ُ ] (اِخ ) اسلمیه . از زنان صحابی بوده . رجوع به الاصابة فی تمییز الصحابة ج 8 ص 280 شود. ام معاذ ام معاذ. [ اُم ْ م ِ م ُ ] (اِخ ) کنیه ٔ چند تن از زنان صحابی بوده . رجوع به الاصابة فی تمییز الصحابة ج 8 ص 280 و 281 شود. ام معبد ام معبد. [ اُم ْ م ِ ؟ ] (ع اِ مرکب ) ماهی . || قورباغه . (از المرصع). ام معبد ام معبد. [ اُم ْ م ِ م َ / م ُ ب َ ] (اِخ ) عاتکه ٔ خزاعی ، دختر خالد خزاعی . از زنان مشهور صحابی و از محدثان است ، وگویند رسول اکرم در هنگام هج... ام معبد ام معبد. [ اُم ْ م ِم َ / م ُ ب َ ] (اِخ ) کنیه ٔ چند تن از زنان صحابی بوده . رجوع به الاصابة فی تمییز الصحابة ج 8 ص 282 شود. ام محمد ام محمد. [ اُم ْ م ِ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) در اصطلاح علم رجال و تراجم ، کنیه ٔ حضرت فاطمه دخترپیغمبر اسلام (ص ) است . (از ریحانة الادب ج 6 ص... ام محمد ام محمد. [ اُم ْ م ِ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) کنیه ٔ چند تن از زنان صحابی و محدثان بوده . رجوع به الاصابة فی تمییز الصحابة ج 8 ص 279 و ریحانة ال... ام مخرج ام مخرج . [اُم ْ م ِ م َ ؟ ] (ع اِ مرکب ) خنفساء. (از المرصع). ام مرزم ام مرزم . [ اُم ْ م ِ م ِ زَ ] (ع اِمرکب ) داهیه . || سرما. (از المرصع). || باد شمال . (از اقرب الموارد) (مؤید الفضلاء) (مهذب الاسماء). باد شم... ام مسطح ام مسطح . [ اُم ْ م ِ م ِ طَ ] (اِخ ) قرشی ، دختر ابورهم انیس . دخترخاله ٔ ابوبکر خلیفه ٔ اول و از زنان صحابی بوده . رجوع به الاصابة فی تمییز ا... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۳۳ ۳۴ ۳۵ ۳۶ ۳۷ صفحه ۳۸ از ۷۴ ۳۹ ۴۰ ۴۱ ۴۲ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود