گفتگو درباره واژه گزارش تخلف عم نویسه گردانی: ʽM عم . [ ع َم م ] (ع مص ) ۞ فراگرفتن و شامل شدن : عم القوم بالعطیة؛ بخشش و عطیه ٔ او همه ٔ آن قوم را فراگرفت و شامل شد. (ازاقرب الموارد) (از المنجد). و رجوع به عُموم شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۷۳۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۴ ثانیه واژه معنی ام القری ام القری به معنای مادر کشورهاست و مفهوم آن این است که یکی از کشورهای اسلامی به عنوان محور و رهبر دیگر کشورهای اسلامی مطرح میباشد. مکه را ام القری خو... ام یقصوم ام یقصوم . [ اُم ْ م ِ ؟ ] (ع اِ مرکب ) مرگ . || داهیه . (از المرصع). ام یقظان ام یقظان . [ اُم ْ م ِ ی َ ] (ع اِ مرکب ) مار. (از المرصع). شارع عام شارع عام .[ رِ ع ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) شاه راه . (مجمل اللغه ). عَثَق . (منتهی الارب ). راه عمومی و کوچه ای که بن بست نباشد. (ناظم ال... عام ارمل عام ارمل . [ م ِ اَ م َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) سال اندک باران . (مهذب الاسماء). عام الحزن عام الحزن . [ مُل ْ ح ُ ] (اِخ ) سال دهم بعثت که ابوطالب عم حضرت رسول و سی و پنج روز بعدخدیجه ٔ کبری زوجه ٔ آن حضرت درگذشتند و پیغمبر از ... عام الخصب عام الخصب . [ مُل ْ خ ِ] (اِخ ) سالی که ابوجعفر منصور عبداﷲبن علی به حج شد و از بسیاری احسان و انعام که با حجازیان کرد آن سال را عام الخ... عام الفیل عام الفیل . [ مُل ْ ](اِخ ) سال 570 م . است و بدین سال رسول (ص ) تولد یافت و از آن رو آن را عام الفیل خوانند که ابرهه با لشکریان خود که ... ام یعفور ام یعفور. [ اُم ْ م ِی َ ] (ع اِ مرکب ) ماده سگ . (از المرصع) : یا ام یعفور سقاک العهدلازال من صید علیک لبد.راجز (از المرصع).و رجوع به یعفور شو... ام هیولی ام هیولی . [ اُم ْ م ِ هََ لا ] (ع اِ مرکب ) در اصطلاح صوفیه ، عبارت از لوح است . (از کشاف اصطلاحات الفنون ). و رجوع به لوح شود. تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۴۱ ۴۲ ۴۳ ۴۴ ۴۵ صفحه ۴۶ از ۷۴ ۴۷ ۴۸ ۴۹ ۵۰ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود