گفتگو درباره واژه گزارش تخلف عم نویسه گردانی: ʽM عم . [ ع َم م ] (ع مص ) ۞ فراگرفتن و شامل شدن : عم القوم بالعطیة؛ بخشش و عطیه ٔ او همه ٔ آن قوم را فراگرفت و شامل شد. (ازاقرب الموارد) (از المنجد). و رجوع به عُموم شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۷۳۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۵ ثانیه واژه معنی ام کلثوم ام کلثوم . [ اُم ْ م ِ ک ُ ](اِخ ) دختر ابوسلمةبن عبدالاسد مخزومی از ام سلمه (که بعد بازدواج رسول اکرم درآمد). ربیبه ٔ رسول اکرم بود. رجوع به... ام کلثوم ام کلثوم . [ اُم ْ م ِ ک ُ] (اِخ ) دختر زمعة قرشی عامری ، خواهر سوده ام المؤمنین بوده . (از الاصابة فی تمییز الصحابة ج 8 ص 273). ام کلثوم ام کلثوم . [ اُم ْ م ِ ک ُ ] (اِخ ) دختر عباس بن عبدالمطلب هاشمی . از زنان صحابی بود. رجوع به الاصابة فی تمییز الصحابة ج 8 ص 276 شود. ام کلثوم ام کلثوم . [ اُم ْ م ِ ک ُ ] (اِخ ) دختر عبدود و خواهر عمروبن عبدود و زنی شاعر و فصیح و صاحب جمال و کمال بوده است و در واقعه ٔ قتل برادرش بد... ام کلثوم ام کلثوم . [ اُم ْ م ِ ک ُ ] (اِخ ) دختر عبداﷲبن عامر و زن یزیدبن معاویه بوده است . رجوع به ریحانة الادب ج 6 ص 239 و خیرات حسان ج 1 ص 58 ش... ام کلثوم ام کلثوم . [ اُم ْ م ِ ک ُ ] (اِخ ) دختر عقبةبن معیط یا ابی معیط اموی ، خواهر ولیدبن عقبه و زن عبدالرحمان بن عوف و خواهر مادری عثمان بن عفان ... ام کلثوم ام کلثوم . [ اُم ْ م ِ ک ُ ] (اِخ ) دختر علی بن ابیطالب (ع ) از فاطمه (ع ) که بنا بمشهور بهمسری عمر خلیفه ٔدوم درآمد. در تنقیح المقال آمده که... ام کلثوم ام کلثوم . [ اُم ْ م ِک ُ ] (اِخ ) سومین دختر رسول اکرم بود که بعد از مرگ رقیه در سال سوم هجری بازدواج عثمان بن عفان درآمد ودر سال نهم هج... ام کلثوم ام کلثوم . [ اُم ْ م ِ ک ُ ] (اِخ ) نام دو تن از دختران موسی بن جعفر (ع ) بوده . (از ریحانة الادب ج 6 ص 233). ام کلثوم ام کلثوم . [ اُم ْ م ِ ک ُ ] (اِخ ) یکی از دختران حسین بن علی (ع ) بوده . (از ریحانة الادب ج 6 ص 233). تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۴۴ ۴۵ ۴۶ ۴۷ ۴۸ صفحه ۴۹ از ۷۴ ۵۰ ۵۱ ۵۲ ۵۳ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود