عم
نویسه گردانی:
ʽM
عم . [ ع َم م ] (اِخ ) موضع و دهی است میان حلب و انطاکیه ، و عکاشةبن عبدالصمد عمی ضریر شاعر، بدانجا منسوب است . (از تاج العروس ) (از منتهی الارب ). ابن بُطلان بغدادی (متوفی در سال 444 هَ . ق . در انطاکیه ) این شهر را دیده است و آن را چنین توصیف میکند: بلده ای است ازآن روم ، بین حلب و انطاکیه . چشمه ٔ آبی دارد که از آن صید ماهی میشود و آسیایی بر آن میگردد. خوک و زنان بدکاره و خمر بسیار دارد و زنا در آنجا امر رایجی است . این بلده دارای چهار کنیسه و یک جامع است که مخفیانه در آن اذان میگویند... رجوع به تاریخ الحکماء قفطی چ لایپزیک ص 296 شود.
واژه های همانند
۷۳۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۳ ثانیه
ام مسعر. [ اُم ْ م ِ م ِ ع َ ] (اِخ ) مادر مسعربن کدام . از زنان پرهیزگار بوده است . رجوع به صفةالصفوه ج 3 ص 116 شود.
ام فرقد. [ اُم ْ م ِ ف َ ق َ ] (ع اِ مرکب ) گاو ماده . فرقد بمعنی گوساله است . (از المرصع).
ام فروة. [ اُم ْ م ِ ف َ وَ ] (ع اِمرکب ) میش . (از المرصع) (آنندراج ). || هامه ٔ سر. || منجنیق . (المرصع) : کیف تری ضیع ام فروةتأخذهم بین ا...
ام فروة. [ اُم ْ م ِ ف َ وَ ] (اِخ ) از دختران امام موسی بن جعفر بود. (از مجمل التواریخ و القصص ص 457).
ام فروة. [ اُم ْ م ِ ف َ وَ ](اِخ ) انصاری . عمه ٔ قاسم بن غنام و از زنان صحابی بوده . رجوع به الاصابة فی تمییز الصحابة ج 8 ص 266 شود.
ام فروة. [ اُم ْ م ِ ف َ وَ ] (اِخ ) دختر ابی قحافه تمیمی . خواهر ابوبکر خلیفه ٔ اول . از زنان صحابی بوده و از وی حدیث روایت شده است . رجوع ب...
ام فروة. [ اُم ْ م ِ ف َ وَ ] (اِخ ) فاطمه یا قریبه ، دختر قاسم بن محمدبن ابوبکر. از زنان امام محمد باقر و مادر جعفر صادق و زنی پرهیزکار بوده ....
ام فروة. [ اُم ْ م ِ ف َ وَ ] (اِخ ) کنیه ٔ یکی از دختران امام جعفر صادق بوده است . (از ریحانة الادب ج 6 ص 230) (مجمل التواریخ و القصص ص 456)...
ام فاسد. [ اُم ْ م ِ س ِ ] (ع اِ مرکب ) موش . (از المرصع).
ام عریض . [ اُم ْ م ِ ع َ ] (ع اِ مرکب ) کفتار. (از المرصع).