اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عمعم

نویسه گردانی: ʽMʽM
عمعم . [ ع ُ ع ُ ] (اِ صوت ) صوتی از خر، جز صوت عرعر و عان عان . (یادداشت مرحوم دهخدا) :
چو به عانعان رسی فرومانی
ای مَه عانعان ِ خر، نه عمعم خر.

سوزنی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۸۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
امام زاده زید. [ اِ دَ / دِ زَ ] (اِخ ) از بناهای دوره ٔ قاجاریه در شهر طهران است . و رجوع به طهران شود.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
امام فخرالدین . [ اِ ف َ رُدْ دی ] (اِخ ) محمدبن عمربن حسین بن حسن بن علی طبرستانی رازی ، ملقب به فخرالدین و مکنی به ابوعبداﷲ از دانشمندا...
امام ابواسحاق . [ اِ اَ اِ ] (اِخ ) عمربن عبداﷲ سبیعی . از اعیان تابعین است . رجوع به ابواسحاق سبیعی شود.
امام جعفر صادق . [ اِ ج َ ف َ رِ دِ ] (اِخ ) جعفربن محمد ملقب به صادق و مکنی به ابوعبداﷲ. امام ششم شیعه ٔ اثناعشری (امامیه ). رجوع به جعفر...
امام محمد باقر. [ اِ م ُ ح َم ْ م َدِ ق ِ ] (اِخ ) محمدبن علی بن حسین بن علی (ع ). امام پنجم شیعه ٔ امامیه ٔ اثناعشری . رجوع به محمد... شود.
امام زاده مشهد. [ اِ دَ / دِ م َ هََ] (اِخ ) محلی است در مغرب جهرم . (یادداشت مؤلف ).
امام زاده معصوم . [ اِ دَ / دِ م َ ] (اِخ ) نام محلی است در کنار جاده ٔ طهران و قزوین میان طهران و امام زاده حسن . این محل اکنون متصل به ...
امام زاده ورچه . [ اِ دَ / دِ ؟ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حمزه لو بخش خمین شهرستان محلات ، واقع در 23 هزارگزی شمال باختری خمین و 3 هزارگزی...
« قبلی ۷ ۸ ۹ ۱۰ ۱۱ صفحه ۱۲ از ۱۹ ۱۳ ۱۴ ۱۵ ۱۶ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.