اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

غاضی

نویسه گردانی: ḠAḌY
غاضی .(ع ص ) شتری که درخت غضا خورد. || تاریک وروشن . (از اضداد). (کنزاللغة). رجوع به غاض شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵۷۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۱ ثانیه
قاضی جعابی . [ ج ِ بی ی ] (اِخ ) محمدبن عمربن محمدبن سالم . رجوع به قاضی ابن جعابی شود.
قاضی حویزی . [ ح ُ وَ ] (اِخ ) جعفربن عبداﷲبن ابراهیم ، ملقب به قوام الدین و مشهور به قاضی . از بزرگان علمای امامیه اوایل قرن دوازدهم هجر...
قاضی حمیدی .[ ح َ ] (اِخ ) عمربن محمود بلخی ملقب به حمیدالدین ومعروف به حمیدی و گاهی با انتساب به پدر به محمودی از مشاهیر فضلاء و ادباء ...
قاضی حاجات . [ ی ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) قاضی الحاجات . آنچه حاجت ها برآورد : ای زر تو خدا نه ای ولیکن بخداستار عیوب و قاضی حاجاتی . || (...
قاضی حسینی .[ ح ُ س َ ] (اِخ ) رجوع به قاضی کمال الدین حسن شود.
قاضی بخاری . [ ب ُ ] (اِخ ) علی ، مکنی به ابوطالب . وی قاضی القضاة بغداد و دانشمندی صاحب نفوذ و قدرت بود. او به سال 593 هَ . ق . وفات یافت ...
قاضی النفیس . [ ضِن ْ ن َ ] (اِخ ) احمدبن عبدالغنی قرطبی . رجوع به احمدبن عبدالغنی بن احمد شود.
قاضی امامی . [ اِ ] (اِخ ) محمد نورالدین در ایام سلطنت روز افزون در شهر اصفهان متولی منصب قضاء گردید. و با دیانت و امانت تمام تا آخر در هما...
قاضی امامی . [ اِ ] (اِخ ) ولد ارشد قاضی صدرالدین محمدبن قاضی قطب الدین عبداﷲ بود و پس از فوت قاضی قطب الدین احمد منظور نظر سلطان حسین میر...
قاضی القضاة. [ ضِل ْ ق ُ ] (ع ص مرکب ، اِ مرکب ) داوران داور. سرداوران . قاضی قاضیان . صاحب تجارب السلف درباره ٔ جلال الدین علی بن علی بن هبة...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.