فیض
نویسه گردانی:
FYḌ
فیض . [ ف َ ] (اِخ ) لقب مطلب بن عبدمناف برادر هاشم بدان جهت که بسیارجود بود. (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۷۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
فیض آباد. [ ف ِ ] (اِخ ) دهی است از بخش حومه ٔ شهرستان گرگان که دارای 186 تن سکنه است . آب آن از قنات و محصول عمده اش غله ، برنج ، توتون ...
فیض آباد. [ ف ِ ] (اِخ ) دهی است از بخش تکاب شهرستان مراغه که دارای 319 تن سکنه است . آب آن از چشمه سارها و محصول عمده اش غله ، بادام ،ح...
فیض آباد. [ ف ِ ] (اِخ ) دهی است از بخش قره ضیاءالدین شهرستان خوی که دارای 108 تن سکنه است . آب آن از دره چیر و آخورلی و محصول عمده اش ...
فیض آباد. [ ف ِ ] (اِخ ) دهی است از بخش رزن شهرستان همدان که دارای 840 تن سکنه است . آب آن از قنات و محصول عمده اش غله ، حبوب ، صیفی و...
فیض آباد. [ ف َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان گل تپه ٔ فیض اﷲبیگی از بخش مرکزی شهرستان سقز که دارای 56 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیای...
فیض آباد. [ ف ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان یوسف بند بخش سلسله ٔ شهرستان خرم آباد که دارای 240 تن سکنه است . آب آن از رودخانه ٔ درم زیار و م...
فیض آباد. [ ف ِ ] (اِخ ) دهی است از بخش سورمق شهرستان آباده که دارای 380 تن سکنه است . آب آن از قنات و محصول عمده اش غله ، پنبه ، بادام...
فیض آباد. [ ف ِ ] (اِخ ) دهی است از بخش زرقان شهرستان شیراز که دارای 350 تن سکنه است . آب آن از رود کر و محصول عمده اش غله و سیب زمینی ...
فیض آباد. [ ف ِ] (اِخ ) دهی است از بخش فسا از شهرستان فسا که دارای 35 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).
فیض آباد. [ ف ِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان فسارود از بخش داراب شهرستان فسا که دارای 25 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).