قزب
نویسه گردانی:
QZB
قزب . [ ق ِ ] (ع ص ) پارنامه . (منتهی الارب ). لقب . (اقرب الموارد).
واژه های همانند
۲۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
قزب . [ ق َ ] (ع مص ) بسیار گائیدن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). فعل آن از نصر است . (منتهی الارب ).
قزب . [ ق َ زَ ] (ع مص ) سخت گردیدن . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). فعل آن از باب سمع است . (منتهی الارب ). این لغت یمنی است . (اقرب ا...
قضب . [ ق ُ ] (ع ص ، اِ) ج ِ قاضب . (منتهی الارب ). رجوع به قاضب شود.
قضب . [ ق َ ] (ع اِ) هر درخت دراز گسترده شاخ . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || هر شاخ که برای تیر و کمان بریده باشند.(منتهی الارب ). ما ...
قضب . [ ق َ ] (ع مص ) بریدن . || به تازیانه زدن . || سوار شدن ناقه راپیش از رام شدن آن . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ).
«یونجه»، گیاهی است غریب که امروزه در اذهان عمومی تنها به درد علوفه دام میخورد، در حالیکه در گذشته استفادههای فراوان از این گیاه پرفایده میشده است.
...
قضب. (ا. ع.). در ساحل جنوب عربستان برسیم را که واژه ای در اصل قبطی است قضب گویند. یونجه متداول در فارسی وام واژه ای است ترکی برای اسپست و اسپست باغ...
غضب . [ غ َ ض َ ] (ع مص ) خشم گرفتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (تاج المصادر بیهقی ) (مصادر زوزنی ) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ): غضب علیه و له غض...
غضب . [ غ َ ] (ع اِ) گاو نر. (منتهی الارب ) (آنندراج ). ثور. (اقرب الموارد). || شیر بیشه . (منتهی الارب ) (آنندراج ). اسد. (اقرب الموارد). || ...
غضب . [ غ َ ض ِ ] (ع ص ) خشمناک . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد).