اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

قیاس

نویسه گردانی: QYAS
قیاس . [ ق َی ْ یا ] (ع ص ) اسب تازنده . (منتهی الارب ). الذی یرسل الخیل . (اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۶۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۸ ثانیه
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) محمدبن ملکشاه بن الب ارسلان ، مکنی به ابوشجاع . ششمین از سلجوقیان بزرگ ایران . نخست حاکم بغداد بود (492 هَ ....
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) (ملک ...) محمدبن ملک شمس الدین . او از ملوک آل کرت بود. به سال 707هَ . ق . از جانب اولجایتو سلطان به امارت ...
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) محمدبن ملک ظاهر (غازی )بن صلاح الدین یوسف .از پادشاهان ایوبی حلب ، پس از فوت پدر در سن 4سالگی پادشاه شد (61...
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) (امیر...) محمدبن (امیر) یوسف (متوفی به سال 927 هَ . ق .). از علمای معروف و از بزرگان عهد سلطان حسین میرزا و ...
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) (خواجه ...) محمد دهدار. از امرای عهد سلطان حسین میرزا بایقرا بود. رجوع به تاریخ حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 189 و...
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) (سید...) محمد صدر. از بزرگان عهد سلطان حسین میرزا بایقرا بود. رجوع به تاریخ حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 237 شود.
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) (خواجه ...) محمد علیشاهی . وزیر سلیمان خان که از طرف امیر شیخ حسن چوپانی به سلطنت موسوم شده بود. پس از مرگ...
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) محمد کجج . تربیت در «دانشمندان آذربایجان »آرد: خواجه شیخ محمد پسر خواجه ابراهیم بن خواجه صدیق برادر خواجه مح...
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) (خواجه ...) محمد کججی . برادر کوچک خواجه امیربیک مهردار کججی (سردفتر اهل حساب شاه طهماسب ) بود. مدتی در عراق ...
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) (سید...) محمد مشهدی . در عهد سلطان حسین میرزا بایقرا،منصب صدارت او را داشت . خواندمیر در حبیب السیر آرد: سیدغیاث ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.