قیاس
نویسه گردانی:
QYAS
قیاس . (اِخ ) دهی است از دهستان کچلرات بخش پلدشت شهرستان ماکو، سکنه ٔ آن 209 تن . آب آن از چشمه و مسیل . محصول آن غلات و پنبه . شغل اهالی زراعت ، گله داری و صنایع دستی زنان آنجا جاجیم بافی است . راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
واژه های همانند
۲۶۳ مورد، زمان جستجو: ۱.۳۳ ثانیه
قیاس بسیط. [ س ِ ب َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نوعی از قیاس . قیاس یا بسیط بود یا مرکب . قیاسات بسیط بر حسب قسمت نوعی دو قسم بود: اقترانی یا...
قیاس مرکب . [ س ِ م ُ رَک ْ ک َ ](ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) (اصطلاح فقه ) چون قیاسات بسیار بر اثبات یک حکم مجتمع شود آن را مرکب نخوانند، بلکه ...
قیاس فقهی . [ س ِ ف ِ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به قیاس اصولی شود.
خلاف قیاس . [ خ ِ / خ َ ف ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) مخالف نتیجه ٔ حاصله از قیاس . || مخالف قیاس فقهی . || برخلاف قواعد صرف و نحو.
روشن قیاس . [ رَ / رُو ش َ ق َ ] (ص مرکب ) روشن رای . کنایه از کسی که فکر صحیح و تدبیر صائب داشته باشد. (آنندراج ). کنایه از صاحب فراست . (ا...
اصحاب قیاس . [ اَ ب ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) دردانش پزشکی قدیم ، طبیبان به دو گروه اصحاب تجربه و اصحاب قیاس تقسیم میشدند. صاحب ذخیره ...
اصحاب قیاس . [ اَ ب ِ ] (اِخ ) پیروان ابوحنیفه که آنان را اصحاب رای نیز میگفتند. رجوع به اصحاب رای شود.
تحلیل قیاس . [ ت َ لی ل ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) آنالوطیقای اول ۞ . خواجه نصیر طوسی در اساس الاقتباس آرد: قیاساتی که در علوم و اثناء م...
قیاس معکوس . [ س ِ م َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) (اصطلاح منطق ) هرگاه مقابل نتیجه را با یک مقدمه تألیف کنند تا مقابل دیگر مقدمه نتیجه دهد ...
قیاس موصول . [ س ِ م َ / مُو ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) (اصطلاح منطق ) قیاس مرکب موصول بود یا مفصول . اما موصول آن بود که نتایج را در او بجای...