قیاس
نویسه گردانی:
QYAS
قیاس . (اِخ ) دهی است از دهستان کچلرات بخش پلدشت شهرستان ماکو، سکنه ٔ آن 209 تن . آب آن از چشمه و مسیل . محصول آن غلات و پنبه . شغل اهالی زراعت ، گله داری و صنایع دستی زنان آنجا جاجیم بافی است . راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
واژه های همانند
۲۶۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۷ ثانیه
قیاس جلی . [ س ِ ج َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) (اصطلاح فقه ) قیاس آشکار و واضح که فهم آن را به آسانی دریابد و بپذیرد در مقابل قیاس خفی . رج...
قیاس شبه . [ س ِ ش ِب ْه ْ / ش َ ب َه ْ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) (اصطلاح فقه ) هرگاه دو موضوع باشد که از نظر قوانین موضوعه یکی مسکوت الحکم ...
قیاس ظنی . [ س ِ ظَن ْ نی ] (ترکیب وصفی ، اِمرکب ) (اصطلاح فقه ) قیاسی است که قیاس کننده به نتیجه ٔ قیاس خود قطع نداشته باشد. اقسام قیاس ...
قیاس علت . [ س ِ ع ِل ْ ل َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) (اصطلاح اصول و فقه ) رجوع به قیاس اصولی شود.
قیاس بنفس . [ س ِ ب ِ ن َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کسی یا کسانی را چون خود دیدن و با خود قیاس کردن . خود را ملاک هرچیز قرار دادن . در دیگران ...
قیاس قطعی . [ س ِ ق َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) (اصطلاح فقه ) و آن قیاسی است که برای قیاس کننده عملاً قطع به نتیجه ٔ قیاس حاصل شود. اقسام ...
قیاس کامل . [ س ِ م ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) (اصطلاح منطق ) آن بود که بنفس خودبین باشد. (فرهنگ فارسی معین از اساس الاقتباس ).
قیاس کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) سنجیدن چیزی را با چیزی . مقایسه کردن . (فرهنگ فارسی معین ) : دولت نو است و کار نو و کارکن نو است مردم قیا...
قیاس شرطی . [ س ِ ش َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) مقدمات هر قیاس ممکن است شرطی محض باشد و ممکن است حملی محض باشد و ممکن است مرکب از حملی ...
قیاس شعری . [ س ِ ش َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) (اصطلاح منطق ) آنچه از تألیف اقوال حادث شود افادت تخیل کند بر وجهی که خواهند و در موضعی ک...