کاری
نویسه گردانی:
KARY
کاری . (اِخ ) ابوالطیب عبدالجباربن الفضل بن محمدبن احمد از مردم کار (اصفهان ). وی از اباعبداﷲ محمدبن ابراهیم جعفر الفردی حدیث شنیدو از او ابوالقاسم هبة اﷲ بن عبد الوارث الشیرازی در معجم شیوخ (مشیخه ) خود یک حدیث روایت کرده است و گوید آن را از وی بافادت ابی ذکریا یحیی بن ابی عمروبن مندة، شنیده است . (از انساب سمعانی ورق 471 الف ).
واژه های همانند
۱۶۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
گنده کاری . [ گ َ دَ / دِ] (حامص مرکب ) عمل گنده کار. رجوع به گنده کار شود.
لحیم کاری . [ ل َ ] (حامص مرکب ) عمل پیوند ظروف مسی و برنجی و غیره .
مایه کاری . [ ی َ / ی ِ ] (حامص مرکب ) بی سودی و به قیمت خرید فروختن . فروختن چیزی بی سود و نفعی برای فروشنده به رأس المال فروختن . (یادداش...
نازک کاری . [ زُ ] (حامص مرکب ) کارهای باریک لطیف مثل گچ بری و باریک سازی های نقاشی . (فرهنگ نظام ). آن کاری نازک است که در گچ بری و زرگ...
کاری سرای . [ س َ ] (نف مرکب ) زجال . زاجل . وشاح . تصنیف ساز. حراره گوی . مُوَشَّح .
کاری شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) مؤثر افتادن .
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
مُعَرَّقکاری یا موزاییک سازی یکی از رشتههای صنایع دستی است.
معرق سازی در ایران از سده ۶ هجری و دوره سلجوقیان با ساخت کاشی معرق پیشرفت کرد و در سده ...
کهنه کاری .[ ک ُ ن َ / ن ِ ] (حامص مرکب ) حالت و چگونگی کهنه کار.(از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). کهنه کار بودن . مجرب بودن . (فرهنگ فارسی معی...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.