گفتگو درباره واژه گزارش تخلف کاری نویسه گردانی: KARY کاری . [ رِ] (اِخ ) ۞ هنری . عالم اقتصادی امریکائی متولد در فیلادلفی . (1793 - 1879 م .). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱۶۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۳ ثانیه واژه معنی مقاطعه کاری مقاطعه کاری . [ م ُ طَ / طِ ع َ / ع ِ ] (حامص مرکب ) پیمانکاری . شغل و عمل مقاطعه کار. و رجوع به مقاطعه کار شود. ملاحظه کاری ملاحظه کاری . [ م ُ ح َ ظَ / ح ِ ظِ ] (حامص مرکب ) حالت و صفت ملاحظه کار. رعایت جوانب امور. حزم . احتیاط. احتیاطکاری . و رجوع به ملاحظه کار شود... مسامحه کاری امروز و فردا کردن -کار را امروز به فردا انداختن دوباره کاری این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. چسبانه کاری چَسبانه کاری. رجوع شود به چَسبانه. موزائیک کاری موزائیک کاری . [ م ُ ] (حامص مرکب ) عمل و شغل موزائیک کار. ساختن موزائیک . || به کار بردن موزائیک در بنا و ساختمان . که در نما یا داخل یا سطح... هرمیاس کاری هرمیاس کاری . [ هَِ س ِ ] (اِخ ) ۞ یکی از معاصران سلوکوس سوم است که پادشاه سلوکی مزبور هنگام سفر به آسیای صغیر او را - که در مقام وزیر ... چوب کاری نکن چوبکاری . (حامص مرکب ) کسی را با چوب زدن . (فرهنگ نظام ). سیاست و تنبیه بواسطه چوب زدن . (ناظم الاطباء). زدن با چوب . (یادداشت مؤلف ). عمل چوبکاری کر... استخوان کاری استخوان کاری . [ اُ ت ُ خوا / خا ] (حامص مرکب ) خاتم بندی : استخوان های من ای آه بگردون بردی استخوان کاری صندوق فلک چند کنی .کاتبی . رازیانه کاری رازیانه کاری . [ ن َ / ن ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بکش بخش فهلیان و ممسنی شهرستان کازرون که در 26هزارگزی جنوب خاوری فهلیان کنار شوسه ... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۸ ۹ ۱۰ ۱۱ ۱۲ ۱۳ ۱۴ صفحه ۱۵ از ۱۷ ۱۶ ۱۷ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود