کبود
نویسه گردانی:
KBWD
کبود. [ ک َ ] (اِخ ) قریه ای است ،بین آن و سمرقند چهار فرسنگ است . (معجم البلدان ).
واژه های همانند
۸۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
کبود دشت . [ ک َ دَش ْ ] (اِخ ) نام پیشین محل قم بوده است . در تاریخ قم آمده است : «... آب تیمره و انار بدین زمین که امروز قبضه ٔ قم است...
کبود زره . [ ک َ زِ رِ ] (اِخ ) از طسوج جبل بوده است به قم . (تاریخ قم ص 118).
کبود شدن . [ ک َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) نیلگون شدن . نیلی شدن . ازرق گشتن : تا ز دستم رفت و همزانوی نااهلان نشست شد کبود ازشانه ٔ دست آینه ٔ زا...
کبود طست . [ ک َ طَ ] (اِ مرکب ) تشت کبود. || کنایه از آسمان است . (برهان ) : خایه ٔ زر پرید مرغ آسااز پی این کبود طست آخر. خاقانی .و رجوع به...
کبود طشت . [ ک َ طَ ] (اِ مرکب ) تشت کبود. || کنایه از آسمان است . (ناظم الاطباء) (مجموعه ٔ مترادفات ). کنایه از آسمان باشد. (آنندراج ) (از بر...
گل کبود. [ گ ُ ل ِ ک َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نیلوفر آبی . گل ازرق : گل کبود که برتافت آفتاب بر اوز بیم چشم نهان گشت در بن پایاب . خفا...
گلم کبود. [ گ ُ ل َ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ماهیدشت بالابخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان واقع در 28000گزی جنوب خاور کرمانشاه و 4000گزی ...
گلم کبود. [ گ ُ ل َ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دینور بخش صحنه ٔ شهرستان کرمانشاهان واقع در 15000 گزی شمال باختری صحنه . هوای آن سرد و د...
گلم کبود. [ گ ُ ل َ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ذهاب بخش سرپل ذهاب شهرستان قصرشیرین واقع در 11000گزی شمال باختری سرپل ذهاب ، کنار راه ...
گلم کبود. [ گ ُ ل َ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بابالی بخش چقلوندی شهرستان خرم آباد واقع در 9هزارگزی شمال خاوری چقلوندی و 9هزارگزی شمال...