کح
نویسه گردانی:
KḤ
کح . [ک ُح ح ] (ع ص ) خالص . لغة فی قُح ّ (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). قُح ّ. (اقرب الموارد). عربی کح ؛ عربی خالص . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به قح شود.
واژه های همانند
۵۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۶۱ ثانیه
بازل (به آلمانی: Basel، به فرانسوی: Bâle) سومین شهر پرجمعیت کشور سوئیس است.
جمعیت این شهر در سال ۲۰۰۶ برابر با ۱۶۵٬۵۲۹ نفر و با احتساب حومه ۷۳۱٬۰۰۰...
نخست چنین گوید در این نامه که همیشه عالم مردم دور و بر علم و کسب دانش بوده اند.
ویلیام بلیک بیشتر از هر اثر دیگری از جان میلتون، بهشت گمشده را به تصویر کشید و آثار میلتون را بیشتر از هر نویسنده دیگری به تصویر کشید. تصاویر نشاند...
کنون ناطق خمش گردد کنون خامش به نطق آید رها کن حرف بشمرده که حرف بی شمار آمد. 1- دوست گرامی در واژه نامه وآزه را مدخل نهاده و معنی می کنند نه بیت کامل...
یوزپلنگ آسیایی یا یوزپلنگ ایرانی (نام علمی: Acinonyx jubatus venaticus) یک زیرگونهٔ بهشدت خطر در معرض انقراض از یوزپلنگ است که اکنون تنها چند ده قلاد...