اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کر

نویسه گردانی: KR
کر. [ ک َرر ] (ع مص ) حمله کردن بر کسی و میل نمودن بدو. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). میل نمودن و حمله کردن . یقال : انهزم عنه ثم کر علیه . کُرور. تَکرار. (اقرب الموارد). || برگردیدن سوار از میدان جنگ جهت جولان و دوباره بازگشتن برای نبرد. (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). منه یقال : الجواد یصلح للکر و الفر. (اقرب الموارد). || بازگردیدن . || بازگردانیدن ، لازم و متعدی است . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). ۞ کُرور. (اقرب الموارد). || بازگشتن روز و شب یکی پس از دیگری . (از اقرب الموارد). و رجوع به کَرّ در مادّه ٔ بعد شود. || مهربانی کردن . (منتهی الارب ). و رجوع به کُرور، کَریر و تَکرار شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۲ ثانیه
اسپی کر. در زبان مازندرانی قدیم، که امروزه در منطقه میگون (شمیرانات) رواج دارد، به معنی «کوه سفید» است. برای مقایسه، رجوع شود به واژه های «اسپی کوه...
یک گروه کُر[و ۱]، کُرال[ی ۱] یا گروه هم‌سرایان[و ۲]، گروهی موسیقیایی متشکل از خوانندگان است. البته باید در نظر داشت موسیقی کرال، به قطعاتی گفته می‌شود...
سایه کر. [ ی َ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کلیائی بخش سنقر کلیائی شهرستان کرمانشاه واقع در 32 هزارگزی شمال باختری سنقر و 3 هزارگزی هفت آ...
کر دادن . [ ک ُ دَ ] (مص مرکب ) در آب کر تطهیر کردن . شستن متنجسی با آب کر. (یادداشت مؤلف ).
کار و کر. [ رُ ک َ ] (اِ مرکب ) در نسخه ٔ حسین وفائی به معنی مراد و تولا و پشت وپناه است . (جهانگیری ). پشت و پناه و مراد و مقصود باشد ۞ . (بر...
کور و کر. [ رُ ک َ ] (ترکیب عطفی ، ص مرکب ) آن که دیدن و شنیدن نتواند: محارم شاه باید کور و کر باشند یعنی ابراز اسرار شاه نکنند. مثل کسانی...
کر کشیدن . [ ک ُ ک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) یک کر آب را بر زمین نجس شده ریختن و تطهیر کردن آن را. شستن جایی با کرهای آب چون صحن مسجدی یا...
کر نشستن . [ ک ُ ن ِ ش َ ت َ ] (مص مرکب ) در تداول عامه ، انکار کردن مال کسی که نزد او به امانت یا دین بوده است . مالی را به وام گرفتن و...
گوندی کر. [ گُن ْ ک ِ ] (اِخ ) ۞ نخستین پادشاه بورگُنْی ۞ است که ناحیه ٔ رن ۞ ، ژنو و وین ۞ را تا لیون در تحت حکومت خود درآورد و با رو...
کام و کر. [ م ُ ک َ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) مراد و هوی . از اتباع و کر بمعنی مراد و مقصود است . (یادداشت مؤلف ) : کار بی علم کام و کر ندهدتخم ...
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.