کمال
نویسه گردانی:
KMAL
کمال . [ ک َ ] (ع مص ) کُمول . انجام یافتن و تمام شدن . (منتهی الارب ). تمام شدن . (آنندراج ) (ترجمان القرآن ) (فرهنگ فارسی معین ). از باب نصرو علم و کرم آمده است و نخستین از همه فصیح تر و دوم از همه رکیک تر است . تمام شدن و کمال در ذوات و صفات هر دو استعمال شود و گویند: کملت محاسنه . و کمل الشهر؛ ای کمل دوره . (از اقرب الموارد). کمل الشی ٔ کمالاو کمولا (از باب نصر)، انجام یافت آن چیز و تمام شد اجزای آن چیز. و کمل فلان ، به انجام رسید محاسن فلان . و کمل الشهر، به انجام رسید دور آن ماه و تمام شد روزهای آن و در همه ٔ این معانی از کرم و ضرب و سمع نیزمی آید و از سمع از همه ردی تر است . (ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۱۲۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
کمال الدین پشته . [ ک َ لُدْ دی پ ُ ت ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان مرکزی بخش لنگرود است که در شهرستان لاهیجان واقع است و 126 تن سکنه دارد. (ا...
کمال الدین حمصی . [ ک َ لُدْ دی ن ِ ح ِ ] (اِخ ) ابومنصور مظفربن علی بن ناصرالقرشی ، از اطبای مشهور اسلامی است . وی نزد شیخ رضی الدین الرحبی ...
قاضی کمال الدین . [ ک َ لُدْ دی ] (اِخ ) حسن حسینی . وی بحسن خلق و لطف طبع و علو همت و وفور سخاوت موصوف و از جمله ٔ اشراف سادات گرگان به ...
قاضی کمال الدین . [ ک َ لُدْ دی ] (اِخ ) میر حسن یزدی . رجوع به قاضی میبدی شود.
کمال الدین خجندی . [ ک َ لُدْ دی ن ِ خ ُ ج َ ] (اِخ ) از ناحیه ٔ خجند ماوراءالنهر است که در بدایت عمر خود به تبریز مهاجرت کرد و در خدمت سلطان ...
کمال بن ابی شریف . [ ک َ ل ِن ِ اَ ش َ ] (اِخ ) کمال الدین ابوالمعالی محمدبن الامیر ناصرالدین محمدبن ابی بکربن ابی علی بن ابی شریف المقدسی...
کمال الدین فارسی . [ ک َ لُدْ دی ن ِ ] (اِخ ) محمدبن الحسن مکنی به ابوالحسن متوفی به سال 720 هَ . ق . (1320 م .) یکی از دانشمندان سرشناس ...
کمال الدین بهزاد. [ ک َ لُدْ دی ن ِ ب ِ ] (اِخ ) رجوع به بهزاد شود.
کمال الدین زنجانی . [ ک َ لُدْ دی ن ِ زَ ] (اِخ ) مداح خواجه شمس الدین محمد و برادرش عطاملک جوینی بوده است . از قصاید اوست :ای مهر طلعتت زد...
کمال پاشا آتاتورک . [ ک َ ] (اِخ ) مصطفی ... (1881 - 1938 م .). ژنرال و سیاستمدار و رئیس جمهوری کشور ترکیه (1923 - 1938 م .) کمال پاشا پس از فرا...