کمال
نویسه گردانی:
KMAL
کمال . [ ک َ ] (ع مص ) کُمول . انجام یافتن و تمام شدن . (منتهی الارب ). تمام شدن . (آنندراج ) (ترجمان القرآن ) (فرهنگ فارسی معین ). از باب نصرو علم و کرم آمده است و نخستین از همه فصیح تر و دوم از همه رکیک تر است . تمام شدن و کمال در ذوات و صفات هر دو استعمال شود و گویند: کملت محاسنه . و کمل الشهر؛ ای کمل دوره . (از اقرب الموارد). کمل الشی ٔ کمالاو کمولا (از باب نصر)، انجام یافت آن چیز و تمام شد اجزای آن چیز. و کمل فلان ، به انجام رسید محاسن فلان . و کمل الشهر، به انجام رسید دور آن ماه و تمام شد روزهای آن و در همه ٔ این معانی از کرم و ضرب و سمع نیزمی آید و از سمع از همه ردی تر است . (ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۱۲۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
کمال آباد محمد صالح . [ ک َ م ُ ح َم ْ م َ ل ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان اسفندآباد است که در بخش قروه ٔ شهرستان سنندج واقع است و 135 تن سکنه دا...
کمال الدین اسماعیل . [ ک َ لُدْ دی ن ِ اِ ] (اِخ ) ابن محمدبن عبدالرزاق اصفهانی آخرین قصیده سرای بزرگ ایران در اوان حمله ٔ مغول است که د...
کمال الدین اصفهانی . [ ک َ لُدْ دی ن ِ اِ ف َ ] (اِخ ) رجوع به کمال الدین اسماعیل شود.
کمال الدین دستجردانی . [ ک َ لُدْ دی ن ِ دَ ج ِ ] (اِخ ) وزیر بایدوخان و غازان خان بود و در اواخر سال 695 هَ . ق . مغضوب غازان واقع شد و به یا...
خانه حاج آقا کمال الدین نبوی طباطبایی یکی از خانههای مجلل تاریخی شهر بروجرد است که توسط سازمان میراث فرهنگی در سال 1384 خریداری شده و در حال حاضر تبد...