گفتگو درباره واژه گزارش تخلف کمال نویسه گردانی: KMAL کمال . [ ک َ ] (اِخ ) نام وی سید کمال کجکولی ، ساکن بلخ و معاصر امیرعلیشیر نوایی بود و گویند صد هزار بیت شعر گفته است . این مطلع از اوست :ای روشنی از نور رخت دیده ٔ جان رابر خاک نشانده قد تو سرو روان را.(از رجال حبیب السیر ص 138). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱۲۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه واژه معنی کمال کمال . [ ک َ ] (ع مص ) کُمول . انجام یافتن و تمام شدن . (منتهی الارب ). تمام شدن . (آنندراج ) (ترجمان القرآن ) (فرهنگ فارسی معین ). از باب ن... کمال کمال . [ ک َ ] (ع اِمص ) تمام . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). اسم مصدر است ؛لک کماله ، ای کله . (از اقرب الموارد). تمام . تمامیت . ... کمال کمال . [ ک ُم ْ ما ] (ع ص ، اِ) ج ِ کامل . (ناظم الاطباء). ۞ کمال این واژه تازى (اربى) ست و برابرهاى پارسى آن چنینند: این واژه تازى (اربى) است و برابر پارسى آن اینهاست: اُسپورى Ospuri (پهلوى: کمال ، تمامیت ، غایتمندى... کمال کمال: داشتن همه ی ویژگی های ایده آل و پایدار در یک یا چند زمینه ی معین.(https://www.cnrtl.fr/definition/perfection) همتای پارسی این واژه ی عربی، اینها... به کمال این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. نخل کمال نخل کمال . [ ن َ ک َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان ایسین بخش مرکزی شهرستان بندرعباس . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7). کمال گرا این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. کمال وجود این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. کمال مطلق این دو واژه عربی است و پارسی جایگزین، این است: اتیسیدی átisidi (سنسکریت: átisiddhi).**** فانکو آدینات 09163657861 تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی صفحه ۱ از ۱۳ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود